کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

بسم الله مجریها و مرسیها
یا بنی! ارکب معنا...

طبقه بندی موضوعی

نویسندگان

۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

بسم الله


بعضی وقتها فکر میکنم کاش قرآن "شنیدن" هم جزئی از برنامه های مدارس، صدا و سیما، رادیو و... بود. به جای تمام اصوات و موسیقی هایی که روزانه پخش میشوند...


چقدر آدمها از شنیدن صوت باطهارتی که میخکوب می کند محرومند...حتی مهم نیست که در برخورد اول معنای واژگان را هم ندانند.


سمع، ظرف میسور و قابل دسترسی و غالبا رهایی است که هر کدام از جبهه حق یا باطل زودتر پرش کند، آدمها را زودتر به سمت خودش می کشند...حسی که سریعا با خیال و وهم درگیر شده و حال را تغییر میدهد.


پ.ن. عنوان، آیه ای از سوره ق است که مشاری راشد خیلی خوب میخواندش...

شریعتمداری
۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
بسم الله

فهمیده ام؛
برای اینکه توفیق حضور در جمعی قرآنی را خدا از من نگیرد،
باید دائما کاری را دست بگیرم،
و تا کاری تمام شد، بعدی و بعدی و بعدی...

فاذا فرغت فانصب...

در غیر این صورت وقتی بودنت با نبودنت در آن جمع، یکسان اثر داشته باشد، خدا با قاعده عدم اسراف با تو برخورد کرده و حذف می شوی.

و بعضی وقتها جوری حذف می شوی، در حالی که خبر نداری!

چون باز هم با قاعده دیگری با تو برخورد می شود و آن اینکه الزاما به صورت فیزیکی حذف نمی شوی...اما دیگر نیستی.

و بعضی وقتها هم که نیستی، بیشتر از تمام دیگرانی که هستند، هستی...
واقعا چطور می شود نور خدا را خاموش کرد؟! مگر میشود؟!
مگر ممکن است کسی درد توحیدی به صورت جمعی داشته باشد و بود و نبودش در اختیار کسی غیر خدا باشد؟!

پس هر وقت حس کردی نیستی، دنبال دغدغه توحیدی بگرد...

و اگر نیافتی، باز بگرد در حالی که استغفار میکنی...
و اگر یافتی، باز بگرد در حالی که همچنان استغفار میکنی...


پ.ن. تعریفمان از کار هم باید صحیح باشد. کار همیشه اجرا نیست. خیلی وقتها قبل از اجرا دوره ای اختفای علمی نیاز است که از همه کارها، کارستان تر است!


شریعتمداری
۲۴ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

بسم الله


دیروز سومین جشنواره نشریات دانشگاه تهران پس از 11 سال وقفه و به صورت غیرعلنی برگزار شد.

آثار جشنواره قرار بود تا پایان آذرماه تحویل داده شوند اما تا اواخر دی ماه برگزارکنندگان در به در دنبال دریافت آثار افتاده بودند! و کارگاهی که ییهویی سه روز قبل از جشنواره برای کیفی کردن نشریات برگزار کردند و تماسهای دم ظهری این چند روزه جهت حضور و روز جشنواره با تطمیع تقدیر شدن و اصرار و خواهش بعضی از برگزار کنندگان برای ماندن تا پایان همایش و...را البته به پای نظام بسیار سیستماتیک و مسئولیت پذیر دانشگاه فخیمه تهران بگذارید!


برگزارکنندگان جشنواره به طور جالبی با افتخار وقفه 11 ساله را تکرار می کردند...

اعتقاد داشتند نشریات باید خیلی قوی تر باشند، انگشت اتهامشان به سمت دانشجویان بود که چرا کیفی تر کار نکرده اند و با لحن ملایمی ته جمله اقرار میکردند خب البته ما هم کم گذاشته ایم!


از سخنان یکی از مدعوین که که در این مجلس -به زعم خودشان فرهنگی- خاطرات سیاسی تعریف میکرد، گذشته و چند سوال امتحانی مطرح می کنیم:


1- چه شد که بعد از 11 سال معاونت فرهنگی از خواب زمستانی بیرون آمد؟

راهنمایی: عدد 11 را از 94 کم کرده و سال بدست آمده را تحلیل کنید زمان پایان کدام دولت بوده است!


2- با توجه به جواب سوال قبل، تحلیل کنید چرا از سال 92 این جشنواره دوباره راه نیفتاد؟

راهنمایی: به نحوه و زمان بندی گل زدن ایرانیها در فوتبال دقت شود! همچنین با استفاده از واژگان فنجان، جام، برجام و ورم، واریس و تورم تحلیل خود را مشروح کنید به نحوی که ستاره دار هم نشوید!


3- این جشنواره تا کی پیگیری خواهد شد؟

راهنمایی: عدد 92 را به علاوه 4 کنید. این زمان را به عنوان پایان کار بدانید.

حالا از عدد بدست آمده چند صدمی کم کنید. تبدیل به سال و ماه کرده و منتظر اوج دست و پا زدن هایشان در آن زمان باشید!


4- آخه چرا؟!

راهنمایی: تیتر متن را دوباره بخوانید!



شریعتمداری
۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۰۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
بسم الله

اگر زمانی یک پیکر دستها و پاهایش هم خسته شده و حتی از کار بیفتند، طوری نیست...

تا وقتی در آن پیکر،
گوش
و چشم
و البته قلب
کار می کنند،
البته که امید به سرپا شدنش است
ان شاءالله...


شریعتمداری
۲۱ بهمن ۹۴ ، ۰۲:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم


آدمها وقتی تازه با قرآن انس میگیرند، و اگر خصوصا خود در زمینه و رشته ای فعال باشند که برایشان سوال باشد چطور میشود از قرآن در آن حوزه تخصصی بهره برد، معمولا بین دو حالت افراط و تفریط استفاده از مفاهیم و محتوای آیات در نوسان اند.


یا آنقدر مبهوت عظمت آیات می شوند که دستشان یا بیانشان به بروز و تولیدی مبتنی بر آن نمی رود. انگار نوعی ترس باشد...

یا آنقدر احساس نزدیکی و بلد بودن میکنند که در هر بروز و تولیدی هر نوع استفاده از آن محتوای باعظمت را با احتیاط و دقت کمی وارد می شوند. انگار نوعی بی باکی باشد...


آموزش تدبر در قرآن به نحو موثر و صحیح حتما هر دوی این حالات را تقلیل داده و متدبر را به حدی متعادل می رساند.

که در عین احتیاط در بیان، نوشتار، ساخت هر خروجی و تولیدی از سوره و اشتیاق به بروز دادن آیات و سور در تمام نطق و کلامش، او را دچار احتیاطی کند که نقدها را بپذیرد و سعی و خشیت هرچه بهتر شدن را داشته باشد.


در این صورت نقشی به عنوان مربی، معلم برای هیچ انسانی قائل نیستیم. معتقدیم مربی کلام حق، خداست و از طریق نبی اش که بر قلب او وحی شده است، به انسانها کلامش را می آموزد. یا به اصطلاح قرآن، برایشان "ذکر" میکند تا از این ذکر منفعت برند.


اما همچنین قائلیم در این مسیر فردی به عنوان "تسهلیگر پیمودن مسیر" نیز نیاز است.

او با علم قبلی و احتمالا بالاتری که فعلا نسبت به متعلم دارد، "معیار" فهم درست از آیات را داشته و متعلم را در این مسیر "راهنمایی" می کند.

چنین فردی، شاخص های در صراط بودن را به متعلم میگوید...


خدا حفظ شان کند...


پ.ن. برداشتی از کارگاه امروز برای پایان دوره مقدمات تدبر، سوره مبارکه عبس


شریعتمداری
۱۵ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله


دلش می خواست به بعضی آدمها می گفت اگر قرآن نمی خوانی، نخوان!

ما اصلا بحثمان از این نقطه شروع نمی شود...قضیه قبل تر از این حرفاست.


فقط یک چیزهایی را نبین! ولو به بهانه نقد فیلم، جبهه انقلاب فرهنگی و اخ...

فقط یک چیزهایی را گوش نده! به بهانه آرامش و...

فقط یک چیزهایی را نخوان! به این بهانه که باید کتاب خواند!

فقط یک چیزهایی را نگو! به بهانه شجاع بودن و بی باکی...

فقط با بعضی ها ارتباط نگیر، به بهانه انجام خیلی کارها...


یک کم این همه شلوغی های متشتت که خودت معترفی چیزی به تو اضافه نکرده اند، که بعضا وبال گردن تو شده اند، را مدتی بگذار کنار...

شلوغی ای که پایانی ندارد...

و خودت بعدش بگو حالت چطور است حالا؟


مگر روح چقدر توان دارد مزخرف واردش شود؟!

مگر چقدر عمر داری که بخواهی تک تک اینها را پاک کنی و دوباره از اول بچینی؟!

مگر هر انسان چند بار از خودش نسلی بر جا می گذارد؟! و آیا اگر ساختمانی را کج بچیند چقدر بعدش ظرفیت تغییر را دارد؟!


چه کنیم که این عالم بر نظام چرخه آفریده شده است...

تا تمیز نشود، نمی فهمد

و تا نفهمد، نمی تواند تمیزی را رعایت کند...


تا نخواهد به فهم اجمالی اولیه اش عمل کند، نمی تواند تمیز باشد...

و تا عمل نکند، فهم دیگری حاصل نمی شود...


شاید پایه ای ترین چیزی که باید به هر کس در کودکی یاد داد این باشد که چه چیزی را میتواند بخورد و چه چیزهایی را نباید بخورد....


و خدا گفت: یا حسره علی العباد.......

و البته که او غفور رحیم است، برای هر که رو به سوی او کند.


شریعتمداری
۱۲ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۲۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم


جهاد -که مفهومی وسیع تر و انتزاعی تر از جنگ هست- فضایی است که تمام آداب و سنن یا اصطلاحا سبک زندگی یک انسان را تغییر میدهد.

اگر کسی فهم حضور در میدان جهاد را در زندگیش نداشته باشد، طبیعی است بنشیند، خوش بگذراند، وابسته شود و...و تمام صفاتی که حتی ممکن است ظاهرشان آنقدرها هم منفی نباشند، اما فرد را به زمین بچسبانند.


قرآن، برای هرکس در زندگی میدان جهاد را باز میکند. و این بزرگترین تغییر در زندگی یک انسان است.

جهاد فردی و جهاد جامعه ای...دو بالی که هر کدام نباشند، سقوط حتمی است.


اگر کسی قرآن خواند و مانند بقیه زندگی کرد، یعنی قرآن را به زبانی غیر زبان امام خوانده. یعنی میدان جهاد را در آیات قرآن نیافته است.

مفهوم جهاد شاید بزرگترین و وسیعترین معنایی است که سراسر و مکرر در تمامی آیات قابل احصاء است.


غیر از این نگاه مجاهدانه، اگر قرآن بخوانیم چه چیزی به دست مان میدهد؟! آیا چنین انسان ظاهرا قرآن خوانی، هیچ وقت از عامله ناصبه ی سوره غاشیه میتواند برائت جوید؟! چقدر دردناک...


متوجه اید که اصلا بحث سر طهارت و بلوغ عقلی، بلوغ لبی و غیره نیست که کسی بگوید من نرسیده ام هنوز! من نمیدانستم! من فلان بخش ساختار وجودیم خاموش است! ما نمیدانیم چقدر طاهریم و.......

جهاد مفهومی است که ربطی به سن ندارد! کربلا را ندیده اید؟!

و برای هر سن و وضعیتی، جهادی وضع شده است...

و آنکه کلا در حال جهاد نیست، در دوره ای ماقبل از رشد به سر میبرد.

یعنی قرآن را تلاوت نکرده است.


چه وقتی که از خودش تلف کرده است...

چه بار سنگینی را برداشته که باید جوابش را بدهد.


البته که خدا اویی است که رحمتش بر غضبش سبقت میگیرد و او در کمین هدایت بندگانش است.

اما از آن طرف، قرآن وصفی دارد از بعضی خوانندگانش که یومن ببعض و یکفر ببعض می مانند! که قرآن را تکه تکه می کنند. انگار کفر قسمتی از وجود فرد را رها نکرده باشد.


خلاصه که خلوص، روندی تدریجی و شاید طولانی مدت است...اما به هرحال مسیری است که اگر از اول قصد نشود، هرچه بخوانی اوضاع باز........


پناه بر خدا.


شریعتمداری
۰۷ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۳۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

بسم الله


بعضی وقتها فکر میکنم آدم اگر نمیتواند "منکر"ی را در زندگیش انجام ندهد،

حداقل خدا کند خدا به او رحم کند و انقدری از عقلش را برایش نگه دارد، که آن را با افتخار برای دیگران بیان نکند.

دو گناه برایش ننویسند، یکی برای کاری که کرده و دومی و بدتر برای تبلیغ و اشاعه ی آن.


گناه، نکبت است.

هم برای کسی که انجام میدهد...

و هم برای همه ای که خبر می شوند.


و خدا کند اگر عزم ترک گناهان هنوز در ما شکل نگرفته، قبلش خدا رحم کند و عقلی عطاء کند که اجمالا بدیش را بفهمیم، شرمنده باشیم و پنهانش کنیم...تا بلکه عزم ترک، استغفار و جبران برای آنچه فوت شده، بعدش ایجاد شود.

باورم میشود آدم پر از خطا، معصیت و گناه باشد...

اما باورم نمیشود در عموم مردم یا شدیدتر در آنهایی که به قرآن نزدیکترند، آدمها گناه کنند و "حس" بدی همه وجودشان را نگیرد، نفهمند، ندانند و...!


مگر میشود سم خورد و درد نکشید؟!

پس لابد اصلا نمی دانیم سلامت چیست که  آنچه می کنیم و هستیم را برای همه ابراز می کنیم.


و البته که انسان چیزی جز ابراز آنچه حقیقتا هست، نیست...

پناه بر خدا.




شریعتمداری
۰۶ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر