خدایا، ما را از شب طولانی زمستانی به روز برسان...
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا، ما را از شب طولانی زمستانی به روز برسان...
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
مومن در دنیا به دو حالت کلی ممکن است زندگی کند:
یا در حالت اقبال دنیاست که خوشیهای زندگی، امکانات، رفاه، امنیت و... او را احاطه کردهاند اما بهای نگه داشتن زندگی بر این منوال، از دست دادن ایمان و پشت کردن به رسول الهی است. چون آسیه سلاماللهعلیها...که از همین روی بیتی غیرِ این بیت دنیوی در پیش خدا را مشتاق است و چنین مرگی(قتلی) را نجات میداند.
و یا اینکه در سختیای به سر میبرد و در حالت ادبار دنیا به اوست، که اگر دنیا را بطلبد باید طهارتی را از دست بدهد. اما جزای این سختی، همراهی با رسول الهی است و او بر همین پیوستگیاش با رسول، چشم روشن و دل خوش است. چون مریم سلاماللهعلیها...که از همین روی، بر حفظ خود و قنوت و توجه تام به خداوند، مشغول و ساعی بود.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ *وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتینَ.
و نیز خداى تعالى براى کسانى که ایمان آوردند مثلى مىزند و آن داستان همسر فرعون است که گفت: پروردگارا نزد خودت برایم خانهاى در بهشت بنا کن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از مردم ستمکار برهان.* و داستان مریم دختر عمران است که بانویى پاک بود، و ما در او از روح خود دمیدیم و او کلمات پروردگار خود و کتب او را تصدیق کرد و از خاشعان بود.
(سوره مبارکه تحریم، آیات 11 و 12)
بسم الله الرحمن الرحیم
هر که سرمایه امیدش بیشتر است، سلاحش را بیشتر می چکاند!
سلاحِ گریه را!
اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاَّءُ...
(دعای کمیل)
بسم الله الرحمن الرحیم
بعضیها یک جوری میگویند امان از تنهایی قبر، انگار در حیات دنیا تنها نیستیم...
و بعضیها یک جوری میگویند امان از تنهایی، انگار انسان را به انسانها سپردهاند!
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ (ق، 16)
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها
علم یعنی انشای امام؛
یعنی خبر از وجود امام؛
یعنی پا، جا پای امام؛
یعنی مأمومِ امام...
أین........................
بسم الله الرحمن الرحیم
بنی اسرائیل منتظر مسیح موعود بودند.
بنی اسرائیل اجمالا زمان ظهور ایشان را از نشانههایی فهمیده بودند. خصوصا علمای ایشان و همچنین با تولد یحیای نبی که بر ظهور نزدیکشان بشارت داده بود.
بنی اسرائیل سعی خود را در نسبت یافتن با مسیح موعود مبذول داشتند! چه افتخاری بالاتر از پدر موعود شدن؟! گمان میرود مسئله کفالت حضرت مریم(س) در قرآن و قرعه کشیای که رخ داد و نهایتا به زکریای نبی رسید، بر همین اساس باشد. در واقع برای علما و عرفای بنی اسرائیل، کفالت معنای ازدواج یا حداقل نسبت داشتن با یک قدّیسه را میداد.
بنی اسرائیل در طول قرن ها معجزههای خارقالعادهای دیده بودند.
اما بنی اسرائیل توقع ظهور موعود به شکل یک معجزه که منجر به فتنه برایشان شود، را نداشتند! آنها برای جریان یافتن امر قطعی خدا، دست خدا را بسته در اسباب میدیدند پس طبیعتا تولد یک نبی بدون پدر را هرگز باور نکردند. وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتان... (مائده، 46)
این روزها، همه حق دارند برای تولد نبیای اولوا العزم شادی کنند. مسلمانها بیشتر از مسیحیان، چون ایشان، مبشر نبی خاتم(ص) بود: وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبین (صف، 6)
اما این روزها، روزهای غمناک مریم سلام الله علیها بود، فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ یا لَیْتَنی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا (مریم، 23)
یک بار خودمان را جای بنی اسرائیل بگذاریم و تصور کنیم خانمی جوان، مجرد اما مشهور به قداست، فرزند به بغل در وسط شهر یکباره ظهور کند...ما باید چه رفتاری میکردیم که موحدانه باشد؟ حقیقتا چطور میشود گمان بد نبرد و به یک ولیّ الهی، بهتان نزد؟
جواب این سوال، نسبت مستقیمی با فهم عکس العمل صحیح در برابر هر «موعودی» را دارد...
امام زمان (عج) که ظهور کنند، همه استقبال نمیکنند! چون برای جاری ساختن امر قطعی خدا، تعیّنی در باورهایشان دارند... و خدا ورای تعیّنهای مردم، امرش را جاری خواهد کرد، چون او خداست و قادر علی کل شیء و اوست که بندههایش را میآزماید و ایمان جزء به ابتلاء، ظهور نمیکند.
یَسْئَلُکَ أَهْلُ الْکِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَکْبَرَ مِنْ ذلِکَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِکَ وَ آتَیْنا مُوسى سُلْطاناً مُبیناً*وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمیثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقاً غَلیظاً*فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ وَ کُفْرِهِمْ بِآیاتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ فَلا یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلیلاً *وَ بِکُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْیَمَ بُهْتاناً عَظیماً (نساء، 153-156)
خدا را با خداییاش بشناس، تا امام را تصدیق کنی.
بسم الله الرحمن الرحیم، قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفوا احد...
بسم الله الرحمن الرحیم
بعضی وقتها که آدم میخواهد کاری بکند... مثلا چیزی بنویسد، شبیه کودکی است که تازه قلم به دست گرفته و نمیتواند درست منظورش را بکشد.
بعضی وقتها که آدم میخواهد کاری بکند... مثلا چیزی بنویسد، شبیه فردی است که چشمش تار شده و چون نمیتواند ببیند پس هرچه هم می کشد، تیری در تاریکی است.
اگر بد کشیدن ها شبیه به کم توانی قلم زدن باشد، طوری نیست، با تعلیم و تمرین خوب میشود...
اما اگر بد کشیدن ها به خاطر تاری دیدگان است، طوری هست، باید با تزکیه نفس خوب شود...
تشخیص این مسئله، درباره هر کاری که بر عهده گرفتهایم اما جا دارد بهتر شود، وظیفه هر انسانی است که برای رشد خودش نگران است، تا طلب توان یا اصلاح کند...
و اجابت و کشف ضُرّ چنین انسانی به مدد خداست، به واسطه تعلیم و تزکیهای که امام بر جان او مینشاند...
هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبین (سوره مبارکه جمعه، آیه 2)