کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

بسم الله مجریها و مرسیها
یا بنی! ارکب معنا...

طبقه بندی موضوعی

نویسندگان

۱۳ مطلب توسط «رضاوند» ثبت شده است

ای حسن!

روزها و دوره­ ها می آیند و می روند،

زمین رنگ می ­گیرد و رنگ می­ بازد،

زینت­های مختلفی در زمین رو می­ آید و با خاک یکسان می­ شود،

ولی بی مثل مانده­ ای،

بی مثل مانده­ ای؛ تویی که حَسَن نامت است و احسن عمل کارت.

بله، کلمات خدا را تبدیل نیست.

تاریخ، دوره­ های مختلفی به خود دید؛ زمین و زمان شکل گرفت، تا نمایان شود که چه کسی در عمل به تو نزدیک است ای حسن، حضرت احسن العمل.

جوانمردی و حُسن اصحاب کهف وام دار حُسن تو بود؛ چون در عمل به تو نزدیک شد، ای احسن عمل.

اگر حُسنِ موسی و خضر، عالم گیر شد، چون جلوه حُسن عمل تو بودند.

اگر ذوالقرنین، ذوالقرنین شد، به یمن نزدیکی به عمل تو بود...

 

پس

ای رسولم!

از ناسپاسی مردمان غمگین مشو،

زیرا دنیا را خلق کرده­ ایم تا اجر حسن را به نزدیکی به حضرت احسن العمل بدهیم.


تقدیم به امام حسن علیه السلام ؛ برگرفته از سوره مبارکه کهف

رضاوند
۲۹ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ای رسول امین ­ام!

سوگند به این کتاب مبین که:

با رسالتت امر تفریق شد آن شبِ مبارک که رسالت بر تو عرضه شد.

سوگند به این کتاب مبین که:

با رسالتت تفریق امر بندگان آغاز شد، آن شبِ مبارکی که رحمت، پشتوانه ارسال تو شد.

سوگند به این کتاب مبین که:

                        تو و رسالت تو، واسطه قدر دار شدن امر بندگان شد، آن شبِ مبارکی که قدرها تفریق شد.

سوگند به این کتاب مبین که:

به رسالت تو قدر یافت آن شبِ مبارکی که ملائکه با سلام تا مطلع فجر پذیرای گروندگان به تو شدند.

***

آن شبِ قدر که:

شب فرمان قیام به تو و شب نام­ نویسی از گروندگان به تو شد،

همان قیمتی­ ترین شب سال،

همان شبی که ملائک را سراسیمه بر زمین کشاند تا با سلام، قدردان گروندگان به تو باشند،

همان شبی که مطلع فجرش آغاز قیام تو شد،

... و همان شبی که مطلعِ فجرش آغاز قیام جانشین تو خواهد شد، ای رسول کریم.

***

چه شبی است این شب مبارک!

شبِ تفریق بندگان به دستِ جانشینِ رسول امین و مطلع فجرش رهسپار شدن به دیار نور با رسولِ امین،

همان شبِ مبارکِ تفریقِ امرِ بندگان،

همان شبِ عزمِ ملحق شدن به جانشین رسول امین...


برگرفته از سوره مبارکه دخان

رضاوند
۱۵ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تا خبر رسد از آن سلیمان دورانم

من چشم انتظار او همیشه می­ مانم

منِ نادیده خورشیدِ سلیمانم،

چشم دوخته بر این خورشیدِ بی­ سلیمانم

 

تا خبر رسد از آن سلیمان دورانم

در مملکت وجود خویش نالانم

من چشم انتظار آن هدهدِ سلیمانم

من چشم انتظار نامه آن سلیمانم

 

تا خبر رسد از آن سلیمان دورانم

به غصه در وجود خویش حکم می­ رانم

من مسلمانِ حکومت آن پادشاه دورانم

من نادیده تسلیم عرشِ آن سلیمانم

 

تا خبر رسد از آن سلیمان دورانم

هدهدش را سفیر دیار عشق می­ خوانم

نامه­ اش را به منت به چشم می­ نشانم

سخنش را به جان بر همگان بلند می­ خوانم

 

تا خبر رسد از آن سلیمان دورانم

سراسیمه مملکت وجودم را به سویش می­ رانم

آخر من، دلباخته و شیفته آن پادشاه دورانم

آخر من، نادیده قدم نهاده در ملک سلیمانم

آخر من، نادیده شیفته ملک آن پادشاه دورانم


(برگرفته از آیات 20 تا 44 سوره مبارکه نمل)

رضاوند
۲۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

صدایی می آید

آسمان به لرزه در آمده (تکاد السموات یتفطرن...)

کوه طور است؟ رقی منشور می شود؟

کتابی مسطور می شود؟

نه! مادرِ طور است

غار حراست

نوری نمایان می شود

غیبی مسطور می شود.

بیتی معمور می شود.

صدایی می آید:

بخوان! بخوان تا پرده غیب برون افتد

بخوان! بخوان تا خدا با جهانیان سخن گوید

بخوان! بخوان تا همه کلیم الله شوند

بخوان! بخوان تا دم مسیحایی ات زنده کند بشریت را

بخوان! بخوان تا دم مسیحایی ات بینا کند نابینا را

بخوان! بخوان تا دم مسیحایی ات شنوا کند ناشنوا را

بخوان! بخوان تا ترنم صدایت تا ابدیت ماندگار شود (و رفعنا لک ذکرک)

بخوان! بخوان ای نور دیده بخوان

بخوان! بخوان تشنگان عالم منتظرند

بخوان! بخوان دیدگان، دیگر تاب انتظار ندارند

بخوان! بخوان قلوب بندگانم دیگر تاب ندارد

بخوان! بخوان تا همگان به خضوع در آیند (ان نشأ ننزل علیهم من السماء آیه فظلت اعناقهم لها خاضعین)

بخوان! بخوان که با خواندنت عالم را پر ز نور کنم

بخوان! که با خواندنت تو را ز غیب برون کنم

بخوان! که با خواندنت شرک را سرنگون کنم

بخوان! که با خواندنت کوثری برون کنم

بخوان! بخوان که با خواندنت نور را نور کنم

بخوان! بخوان که با خواندنت توحید را برون کنم

بخوان محبوب من بخوان!

بخوان حبیب من بخوان!

دیدگانش به آسمان خیره شد (الم نجعل له عینین)

لبانش به حرکت افتاد (و لسانا و شفتین)

خواندن شروع شد (و هدیناه نجدین)

آسمان به لرزه افتاد

ملائک را بر زمین کشاند

تا بگویند خلقت دیگر در کبد نیست (خلقنا الانسان فی کبد)

تا بگویند با خواندن محمد دیگر شبی سر مد نیست (آیه 71 قصص)

تا بگویند بیایید دنیا بهتر از عقبی نیست (سوره ضحی)

تا بگویند بیایید بیایید خیرتان را به صد خریداریم (سوره انعام)

تا بگویند بیایید بیایید فقط تمنای مودت قربی داریم (شوری آیه 23)

خواند! با خواندنش ملائک تسبیح گو شدند

با خواندنش.........



برگرفته از سوره ­های یس، ضحی، انشراح، شعرا، قصص، طور، انعام، شوری، بلد، غافر، طه، کوثر، علق و ....
رضاوند
۲۴ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام بر تو ای وجه رب اعلی

آن هنگام که غایبی از نظر (واللیل اذا یغشها)

و آن هنگام که حجاب دیدگانم میروند و عیان می­شوی برایم (و النهار اذا تجلی)

 

شب و روز می­آیند و می­روند

و من با سعی­هایی پراکنده تو را جستجو می­کنم،

ای واحد کننده همّ و سعی من در روزهای متفرق.

 

تصدیق تو، تصدیق همه خوبی هاست.

تصدیق تو یکپارچه شدن همّ من در بذل مال و جان است برای تو،

تصدیق تو، تیسیر کننده ورود به حیاتی است وصف­ناشدنی.

تصدیق تو، همان ابتغای وجه رب اعلی است.

و ابتغای وجه رب اعلی، همان ابتغای توست در سعی­هایم.

 

تمام ارکان وجودم به صف شد، در ابتغای تو،

آن هنگام که وجودم بذل شد برای تو،

آن هنگام که چشمانم همّ واحد یافت برای دیدن تو،

ای غایبِ همیشه حاضر در منظر چشمانم در شب و روزهای متفرق،

ای وعده حسنای خدا... ای وجه رب اعلی.

رضاوند
۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام به او که با قد قامتش، عالم قیام کرد و با سلامش، هستی به او سلام داد.

همان که قد قامتش، اول معراج بندگی بود و تشهدش، امضای معنای تام بندگی.

تکبیر تو، پشت پا بر غیر خدا بود و آغاز عروجت تا قاب قوسین أو أدنی.

ای روح نماز و نماز، روشنای چشم تو

ای اولین مذکور و نماز، اول صلای تو

ای وجود ذکر و ذکر، ظهور وجود تو

ای اولین صادر و نماز، اول صدور تو

ای حقیقت نماز و ارکانش، اجزای وجود تو

قنوتت، قنوت عشق بود و سجودت، سجود قرب

تسبیحاتت سیر از افق اعلی بود تا سخن گفتن خدا با تو در أو أدنی...

آن هنگام که صدایت، صدای ذکر بود و سخنت، سخن عشق..


برگرفته از سوره مبارکه نجم

رضاوند
۰۴ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 قسم به لحظه جلوه نمودن رویت که از شدت نورت، خورشید در هم می­ پیچد.

قسم به دیدگانت که فروغش ستارگان را بی نور و بی فروغ می نمایاند.

قسم به صلابت گامهایت که چون کوهی متحرک است.

قسم به جلوه گریت که هر نا ارزشی را بی ارزش می کند.

قسم به آن لحظه که دریای قلبم از محبتت مشتعل می گردد.

قسم به آمدنی که خود، بهشت نزدیک شونده است.

خواهی آمد چون صبحی که طلوع می­ کند.

خواهی آمد چون ستارگانی که از پس پرده غیب سر برون می­ کنند.

خواهی آمد تا محقق شود وعده پروردگارم (و العاقبه للمتقین)

این قول رسول کریم من است...


برگرفته از سوره مبارکه تکویر

رضاوند
۱۴ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

گفته بودند منزلت آسمان است

و زمین، محل عبور و مرورت

و نورت راهنمای زمین به آسمان است

و ردّ قدومت، توتیای چشم روندگان به سوی آن!

 

گفته بودند صدای پایت شنیدنی است

هنگامی که برای بردن کسی به فرا سوی بیکرانها می آیی

و روشنایی نورت دیدنی است

هنگامی که مسیر عبور را از زمین به آسمان نمایان می کنی!

 

گفته بودند وقتی می آیی قوت و ناصر می شوی

قوت قدم نهادنم در آسمان می شوی

ناصر قدم های ناتوان زمینیان می شوی

حافظِ نفوس همگان در گذر به سوی عالَم بالا می شوی

 

آن هنگام که درهای قلبشان را می کوبی،

صدایشان می کنی،

دستشان را میگیری و آسمان را نشانشان می دهی،

آن هنگام که لبیک می گویند و لبخند می زنی

و راه بلدشان به سوی آسمان می شوی!

 

 

چشم بر آن بلندا دوخته ام

چه بلند و چه دور و چه دست نیافتنی!

آری!

اگر نبودی، آسمان دست یافتنی نبود!

اگر نبودی، اصلا دیگر راهی به سوی آن نبود!

 

 

چشم بر آسمان دوخته ام

چشمانم به دنبال مسیری به سوی آن بلندا می گردد،

 

صدایی بلند شد،

صدای پایی می آید،

دری کوبیده می شود،

این صدای کوبش درهای قلب من است...

 

دویدم و درها را گشودم!

خودش بود!

طارق، ستاره، نور، راه!

 

آمده تا ردّ قدومش توتیای چشمم شود

آمده تا قوت و ناصرم شود

آمده تا راه بلدم به سوی بیکران ها شود

آمده تا حافظم در گذر از اعماق زمین به عمق آسمان ها شود

 

آری! خودش است!

صدایم می کند،

لبیک گویان به دنبالش می دوم،

دست در دستانش می گذارم،

قدم در جای قدومش می نهم،

و به دنبال او به سوی آسمان روانه می شوم!

 

حال دوباره به آن بلندا خیره می شوم!

با او چقدر روشن است و نزدیک و دست یافتنی!

آخر او ستاره است و طارق است و دیدنی...


برگرفته از سوره مبارکه طارق

رضاوند
۱۹ دی ۹۶ ، ۱۶:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در عالمی که شب و روز به دنبال هم می­ آیند،

و مردمان، دلیلِ تاریکی را نبودِ اصلِ نور می­ دانند،

و از جایگاه خورشید و رو نکردن خود به سوی نورش غافلند،

و وضع خویش را دلیل فرو رفتن در تاریکی با وجود گستردگی نور خورشید نمی­ دانند،

 

خداوند نورت را گسترد و تو را خورشید عالم تاب قرار داد،

خورشیدی که خودش دار و ندارت،

و آغوشش مأوایت بود.

خورشیدی پیدا نزد خدا و گم شده و مغفول در نزد بندگان!

 

آری! خداوند تو را خورشیدِ روی زمین قرار داد،

و نورت را گسترد،

تا مردمان پیدایت کنند و به تو رو کنند،

و به دورت جمع شوند،

و یتیم و سائل کوی تو شوند،

تا از طریق تو، نور و هدایت و سرپرستی بگیرند.

 

و تو را بلند آوازه نمود تا پیدا شوی

تا محل رجوع بندگان شوی

تا مأوی بخش و دست‌گیرِ یتیمان و سائلان و گم شدگان عالم باشی،

به قدر پیدا شدنت و به قدر رو کردن و ابراز نیازشان به سوی تو!

 

پ.ن:

یک. برگرفته از سور مبارکه ضحی و انشراح

دو. در تفسیر برهان از ابن بابویه نقل کرده که وى به سند خود از ابن جهم از حضرت رضا علیه السلام روایت کرده که در مجلس مامون فرمود: خداى تعالى به پیامبر گرامی­اش محمد (صلوات اللَّه علیه) فرموده: «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوى‏»، یعنى تو یتیمى بودى خداى تعالى مردم را دور تو جمع کرد، «وَ وَجَدَکَ ضَالًّا» یعنى تو نزد قومت گم شده بودى، «فهدى» یعنى قوم تو را به سوى معرفت تو هدایت نمود، «وَ وَجَدَکَ عائِلًا فَأَغْنى‏» یعنى تو را بى نیاز کرد از این راه که دعایت را مستجاب نمود. مامون چون این تفسیر را شنید گفت: خدا در تو برکت دهد یا بن رسول اللَّه (و یا خدا در تو برکت نهاده).

رضاوند
۰۲ دی ۹۶ ، ۱۵:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام بر کسی که گفت من بشری مثل شما هستم ولی بشری مثل او نبود.

همان کسی که مثل همه بود و هیچ کس مثل او نبود.

همان سر سلسله بی همتایان مملکت وجود

همان سر سلسله پادشاهان عالم لاهوت

همان کسی که تنها نبود با اینکه همتایی نداشت.

همان کسی که خدا ظهیرش بود.

همان کسی که ملایکه برای پشتیبانی اش پشت به پشت صف کشیده بودند.

همان کسی که جبرییل زانو زده و آماده به خدمتش بود.

همان کسی که بی همتای مومنان پشت به پشتش ایستاده بود.

چگونه گمان کردند تنهایی؟

چگونه گمان کردند که نمیدانی چه میکنند؟

تویی که سمع و بصر مکان و لامکانی

تویی که قلب تپنده زمین و زمانی

چگونه گمان کردند اگر علیه تو باشند تو کسی را نداری؟

چگونه گمان کردند که میتوانند تو را خوار کنند؟

تویی که شکوه و بلندایت را احدی غیر خدا نمیداند...

 

سلام بر تو ای استوارترین رسولم:

همان کسی که ظهیر عالم بود و خدا ظهیر او

همان کسی که عالم قائم به او بود و در قیام برای او

همان سر سلسله بی همتایان مملکت وجود

همان سرسلسله پادشاهان عالم لاهوت...



برگرفته از سوره مبارکه تحریم

رضاوند
۱۴ آذر ۹۶ ، ۲۰:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

از بلندای آسمان نگاهم می­کنی

هنگامی که دنیا بوته آزمایش ایمانم می­شود،

و عمرم دفتر مشق ایمانم،

و برق نگاهت نور تابیده بر دفترم می­شود،

و شهادتت قدرتِ نگارش مشق­هایم!

 

از بلندای آسمان نگاهم می­کنی

هنگامی که دفتر روزهایم گشوده می­شود

و وجودم، قلم سطرِ ایمانم می­شود با جوهر نگاه تو،

در میانه خطوط در آتش افتادهِ دفترم،

در میانه آتش­ها و گدازه­ های بی­ ایمانی،

در میانه هجمه­ های کفر برای پاک کردن خطوط ایمانم!

 

 از بلندای آسمان نگاهم می­کنی

و فوز کبیر نگاهت حافظِ دفتر وجودم می­شود

در میانه حریق­های بلند بی­ ایمانی،

و شهادتت نمره مشق ایمانم می­شود

در میانه وسعتِ شعله­ های برافروخته کفر،

و فوز کبیر دیدارت، قوّت وجودم می­شود

در خوش­نویسی مشق ایمانم!

 

 از بلندای آسمان نگاهم می­کنی

و عجب حکایت دیدنی ای است

پروانه شدن من در مَشهدِ شمعِ دیدگانت،

در روز موعودِ نگارش ایمانم

با قلمِ وجودم

با جوهر نگاهت

در خطوط دفتر روزگارم

در ورق­های دفتر همیشه محفوظ در برابر دیدگانت.

 

آری حکایت دیدنی­ ای است:

حکایت من و قلم و مشق ایمانم

و تو و شهادت و بشارت دیدارت..



برگرفته از سوره مبارکه بروج

رضاوند
۲۲ آبان ۹۶ ، ۲۱:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

گاهی خوابِ دنیا پذیرش بدیهی­ ترین حقایق را سخت می­ کند،

حتی سخت­ تر از پذیرش اینکه کوه­ها روزی به حرکت در می­ آیند،

و سخت­ تر از پذیرش اینکه کوه­های محکم، سرابی بیش نیست.

و حتی سخت­ تر از پذیرش اینکه روزی تو می­ مانی و ره آورد از دنیایت.

 

***

نبأ عظیمِ وجودت دلیل برپایی عالم بود،

دلیل مهد شدن زمین و هفت طبقه شدن آسمان،

دلیل برافراشته شدن کوه­های استوار،

دلیل روز شدن روز و شب شدن شب،

دلیل خورشید شدنِ خورشیدِ پر فروغ،

دلیل خواب آرامش­ بخش شب

دلیل بارش ابرها و رویش نبات و باغ­ها

و دلیل نفخ صور و باز شدن ابواب آسمان

 

آری! نبأ عظیمِ وجودت،

دلیل برپایی دنیا و برچیده شدن بساط آن بود

دلیل تمام مواهب دنیا و سرآمدن اجلِ این مواهب!

دلیل برپا شدن صحنه حساب

و دلیل تقسیم فوز و عذابِ وفاق!

 

نبأ عظیم وجودت آمد

تا پرده خوابِ غفلت را از دیدگان بردارد.

خوابِ غفلتی که ریشه در تکانش مهد دنیا داشت.

خوابِ غفلتی که ریشه در غرق شدن در روز و شب و زوج و معاش و خواب داشت.

خوابِ غفلتی که دلیل این تکانش و مهد و روز و شب را از یاد ببرد.

 

نبا عظیم وجودت آمد

تا از خواب بیدار شوم

تا پرده­ های غفلت از چشمانم برداشته شود،

تا قیامت را از همین دنیا ببینم،

و از همین مهدِ پر تکانشِ جذاب به سوی فوز نزد ربّ، راهی از سر بگیرم،

 

 آری! نبأ عظیم وجودت آمد

تا یوم الفصل، روز وصلم شود،

در همان لحظه میقات،

و روز تکلم با ربّ­ ام شود

در همان لحظه صف کشیدن برای ملاقات،

 

آری! نبا عظیم وجودت آمد

تا گام به سوی بهترین مآب بردارم

تا یوم الفصل روز فصلم نشود

و با حسرت به دنیایم ننگرم...

 

 آری! نبا عظیم وجودت آمد...

و افسوس بر خواب ماندگانی که

چشم بر بدیهی­ ترین حقایق بستند

و در حقیقتِ وجودت اختلاف کردند

تا نبینند و نپذیرند و نگذارند دیگران هم ببینند و بپذیرند

تا در این مهد پر تکانش دنیا ایامی را خوش بیارامند

 

 آری! افسوس بر این خواب ماندگان

در روز فصل،

همان روز میقات،

و در روزی که جز آرزوی تراب شدن هیچ در دست ندارند.



برگرفته از سوره مبارکه نبأ

رضاوند
۰۳ آبان ۹۶ ، ۰۵:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم


صدایی می آید

آسمان به لرزه در آمده (تکاد السموات یتفطرن...)

کوه طور است؟ رقی منشور می شود؟

کتابی مسطور می شود؟

نه! مادرِ طور است

غار حراست

نوری نمایان می شود

غیبی مسطور می شود.

بیتی معمور می شود.

صدایی می آید:

بخوان! بخوان تا پرده غیب برون افتد

بخوان! بخوان تا خدا با جهانیان سخن گوید

بخوان! بخوان تا همه کلیم الله شوند

بخوان! بخوان تا دم مسیحاییت زنده کند بشریت را

بخوان! بخوان تا دم مسیحاییت بینا کند نابینا را

بخوان! بخوان تا دم مسیحاییت شنوا کند ناشنوا را

بخوان! بخوان تا ترنم صدایت تا ابدیت ماندگار شود (و رفعنا لک ذکرک)

بخوان! بخوان ای نور دیده بخوان

بخوان! بخوان تشنگان عالم منتظرند

بخوان! بخوان دیدگان دیگر تاب انتظار ندارند

بخوان! بخوان قلوب بندگانم دیگر تاب ندارد

بخوان! بخوان تا همگان به خضوع در آیند (ان نشأ ننزل علیهم من السماء آیه فظلت اعناقهم لها خاضعین)

بخوان! بخوان که با خواندنت عالم را پر ز نور کنم

بخوان! که با خواندنت تو را ز غیب برون کنم

بخوان! که با خواندنت شرک را سرنگون کنم

بخوان! که با خواندنت کوثری برون کنم

بخوان! بخوان که با خواندنت نور را نور کنم

بخوان! بخوان که با خواندنت توحید را برون کنم

بخوان محبوب من بخوان!

بخوان حبیب من بخوان!

دیدگانش به آسمان خیره شد (الم نجعل له عینین)

لبانش بر حرکت افتاد (و لسانا و شفتین)

خواندن شروع شد (و هدیناه نجدین)

آسمان به لرزه افتاد

ملائک را بر زمین کشاند

تا بگویند خلقت دیگر در کبد نیست (خلقنا الانسان فی کبد)

تا بگویند با خواندن محمد دیگر شبی سر مد نیست (آیه 71 قصص)

تا بگویند بیایید دنیا بهتر از عقبی نیست (سوره ضحی)

تا بگویند بیایید بیایید خیرتان را به صد خریداریم (سوره انعام)

تا بگویند بیایید بیایید فقط تمنای مودت قربی داریم (شوری آیه 23)

خواند! با خواندنش ملائک تسبیح گو شدند

با خواندنش...


پ.ن: برگرفته از سوره­ های یس و ضحی و انشراح و شعرا و قصص و طور و انعام و شوری و بلد و غافر و طه و کوثر و علق و...


رضاوند
۰۶ تیر ۹۶ ، ۰۷:۱۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر