بی کلام
بسم الله
صدایم گرفته...همه چیز را باید دوبار بگویم تا شنیده شود!
بار اول در حد "شفتین" است و طبیعتا صدایی خارج نمی شود!
بار دوم با تلاش بیشتر به حد "لسان" می رسد تا چیزی شنیده شود!
این بین، بعضی اوقات آدم بعد از بار اول به این نتیجه می رسد که ولش کن! حالا انقدرها هم مهم نیست...
یا بعد از کمی، خودش جواب سوالش را می گیرد...یا سوال بالکل محو می شود!
چقدر خوب است در حرف زدن، بین قصد و عمل، از این فاصله ها باشد...
فاصله فکر کردن به اینکه حرفی باید گفته شود یا نه؟
یکی از راههای اصلاح محاسبه های اشتباه انسان درباره خودش، چرایی سختی در زندگی دنیا، قدرت خداوند بر او، تاثیر اعمالش، دیده شدن اش توسط خدا در هر حال و... این است که به داشتن چشم ها، لب ها و دهان و هدایت شدگی اش بین دوراهی های زندگی توجه کند:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَا أُقْسِمُ بهَِاذَا الْبَلَدِ(1) وَ أَنتَ حِلُّ بهَِاذَا الْبَلَدِ(2) وَ وَالِدٍ وَ مَا وَلَدَ(3) لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فىِ کَبَدٍ(4) أَ یحَْسَبُ أَن لَّن یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ(5) یَقُولُ أَهْلَکْتُ مَالًا لُّبَدًا(6) أَ یحَْسَبُ أَن لَّمْ یَرَهُ أَحَدٌ(7) أَ لَمْ نجَْعَل لَّهُ عَیْنَینِْ(8) وَ لِسَانًا وَ شَفَتَینِْ(9) وَ هَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ(10)
(سوره مبارکه بلد)
این نکته جالب است که با بسته شدن چشم، گوش فعال می شود(در مقام مخاطب) و با بسته شدن زبان، دو اتفاق می افتد: از طرف متکلم شفتین و حتی دست او فعال می شود و از طرف مخاطب، چشم او فعال می شود.
با این قیاس، مخاطب و متکلم چه نسبتی پیدا می کنند؟