گفت من فقیرم به آن خیری که تو نازل برایم فرمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَینِْ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِى حَتىَ یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَ أَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ(23)
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلىَّ إِلىَ الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنىِّ لِمَا أَنزَلْتَ إِلىََّ مِنْ خَیرٍْ فَقِیرٌ(24)
فجََاءَتْهُ إِحْدَئهُمَا تَمْشىِ عَلىَ اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبىِ یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَ قَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تخََفْ نجََوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّلِمِینَ(25)
قَالَتْ إِحْدَئهُمَا یَأَبَتِ اسْتَْجِرْهُ إِنَّ خَیرَْ مَنِ اسْتَْجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِینُ(26)
قَالَ إِنىِّ أُرِیدُ أَنْ أُنکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتىََّ هَتَینِْ عَلىَ أَن تَأْجُرَنىِ ثَمَنىَِ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِکَ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنىِ إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّلِحِینَ(27)
قَالَ ذَالِکَ بَیْنىِ وَ بَیْنَکَ أَیَّمَا الْأَجَلَینِْ قَضَیْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلىََّ وَ اللَّهُ عَلىَ مَا نَقُولُ وَکِیلٌ(28)
(سوره مبارکه قصص)
برای فرد گرسنه چه فرقی می کند بایستد، بنشیند یا همچنان مجدانه به حرکتش ادامه دهد...
خب البته فرق می کند!
ظاهرا درست این است که ذخیره انرژی کند و کمترین تلاش را انجام دهد تا از پا نیفتد...
اما در نظام خدا، به هر کس به میزان تلاشش و گرسنگی ای که در عوض آن کشیده، چیزی داده می شود...
البته که اگر بنشیند و حرکت نکند هم، باز دست خالی نمی ماند...بهرحال عالم، متعلق به ارحم الراحمین است.
فقط دستش به اندازه یک قعود کرده، پر می شود! به قدر انرژی انسانی که می خواهد بنشیند و پاهایش را دراز کند!
عجیب است...
آدم باید کار خوب کند، تا حالش خوب شود...نه اینکه حالش خوب باشد تا کار خوب بتواند بکند!
آدم باید حرکت کند، تا بعدا سیر شود...نه اینکه اول سیرش کنند تا بعد بتواند حرکت کند!
آدم همیشه باید با دست های خالی و پای رونده چیزی از خودش نشان دهد، تا بعدا لبالب شود!
خدا، این بندگانش را دوست دارد...
خدایا، ما را از اینها قرار بده...
گاهی انسان از میان سبک های رنگ به رنگ و مختلف قلم زدن، مؤثرترین ها را خودش گم می کند. شاید اگر بگویند یک پاراگراف بنویس، نتواند تشخیص دهد از کدام متن ها باید بنویسد. این متن را که دیدم ضرورت کُدگذاری متن های متن نویسان برایم برجسته تر شد. این سبک را در خاطر نگه دارید تا به وقتش بتوانیم مورد استفاده قرار دهیم. حوصله بیشتر هم اگر داشتید، سعی کنید یک سبک شناسی در متن های خودتان و اقسامی که مجهز به آن هستید داشته باشید. حتی اگر سوژه مطلبی هم بشود و در اینجا قرارش بدهید می تواند جریانساز باشد.