کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

بسم الله مجریها و مرسیها
یا بنی! ارکب معنا...

طبقه بندی موضوعی

نویسندگان

بسم الله الرحمن الرحیم

به نظرم آن قسمتی از نشریه کاشف که آن را به واقع تحلیلی و خبری می کند، همین بخش پرونده و مصاحبه هایش است. وگرنه بقیه متن ها اگر تک متن اند که در هرجای دیگری قابلیت انتشار دارند، مثلا وبلاگ و... و اگر سلسله وار و ساختارمند اند، به خوبی قابلیت کتابچه یا کتاب شدن را دارند. و اگر خبر صرف اند که سامانه پیامکی مدرسه می تواند جورش را بکشد. و با اینحال همه آنها در کاشف جا دارند. اما الزاما اصل نیستند...

القصه...مصاحبه ها بعضا خوب از آب در می آیند و بعضا نه! تلک الایام نداولها بین الناس!

در مصاحبه با استاد چندباری شد که وقت تنگ بود و حرفها تند تند زده شد و از نظر من آنطور عمیق نشدیم. این موقع ها به رفیق غر زده ام که "اینم شد مصاحبه؟! حالا چی کارش کنیم؟!".

بعضی وقتها با بزرگواران دیگری که صحبت شد، بحث پرت شده و هرقدر سعی میشد برگردیم به سوالات مهم تر اما چیزی در جوابها در نمی آمد. منتظر کلیدواژه هایی بودیم اما چندان حاصل نمیشد...انگار آدم ها دل پری داشتند که مجالی برای گفتن نیافته بودند و حالا این گپ، آن فرصت بود. وارد نقدهای درون گفتمانی شان می شدیم و هرچند برای ما، نان می شد! اما برای خواننده گزارش، حتی آب هم نبود! چون قابلیت چاپ نداشت مگر اینکه بخواهی تیشه به ریشه بزنی! هرچند آن اولها که هنوز فرمان درست دستمان نبود، همه را با هم چاپ می کردیم!

بعضی وقتها هم آنقدر موضوع گسترده بوده است که نه تنها ما، بلکه مصاحبه شونده هم مردد بود از کجا بحث را شروع کنیم و چقدرش را الان بگوییم یا با چه نظم و دسته بندی ای پیش برویم...

خلاصه که وقتی صوت پیاده می شد، امید و ناامیدی ام بهم می آمیخت! امیدوار که مثلا نصف بحثها خوب بود و می شد سر و سامان و شکل و شمایلی داد...و ناامید که حالا چطور درستش کنیم؟!

آنچه حقیقتا رسانه را رسانا می کند، قابلیت قلم زنی است! یک فکر منظم و هدفمند که غرضش را از تمامی صفحات متعدد یک گزارش در یک جمله بتواند خلاصه کند و بعد آن غرض را در بند بند حرفهای گزینش شده با انتخاب عاقلانه، جاری نماید.

و آن غرض با رویت هایی که در حین مصاحبه، بعد یا قبلش از فضای کلی ماجرا داشته تکمیل می شود. اینطوری حتی خود مصاحبه شونده هم ممکن است متعجب شود که یعنی من انقدر پیوسته و منسجم حرف زده ام؟! یعنی موضوع حرفمان انقدر تمیز و مهم بود؟! اینطوری غرغرهای مصاحبه کننده هم تبدیل به شگفتی می شود! که چه ضبط کردیم، و چه نوشته شد!


من اسم این عملیات را خوب دیدن، خوب شنیدن و خوب دانستن می گذارم!

ر.ک. سوره مبارکه علق، درس اول کتاب روشهای تفکر در قرآن...

 

پانوشت:

یک نکته ای است که باید در خواندن این خاطرات لحاظ شود. آنچه نوشته می شود، حاصل یک تلاش و تجربه جمعی است. جمعی بخوانیدش...

۹۴/۰۴/۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
شریعتمداری

نظرات  (۲)

۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۲۲ مریم کاظم لو
سیر جالبی داشت خواهرجان
نشریه ای که راحت شنبه صبح در اخیتارمان قرار می گیرد سیری دارد برای خودش ........
بسی شنیدنی
۲۹ تیر ۹۴ ، ۰۸:۵۵ کاظم رجبعلی
بسم الله الرحمن الرحیم
همچنان از این دست متن ها حمایت می کنیم تا ادامه داشته باشد. دوستان دیگر هم می توانند به جمع حامیان بپیوندند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی