سر بالا، صاف، محکم...
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی قوای عاطفی انسانها در ابتدای جوانی، فعال می شود، راه رفع نیازش سریعا از مسیری مادی نمی گذرد...هرچند آن هم حتما ضروری است...
پیش و بیش از آن، لازم است هر انسانی شیفته و واله امری بی نهایت شود...
نشانه اش اینکه آنقدر ممزوج با آن امر بی نهایت میشود، که اگر آن را از دست دهد یا فرضش را تخیل کند، زندگی برایش غیرقابل تصور باشد.
علم، ذکر یا همان قرآن چنین بی نهایتی است...
عاطفه انسانی جنسی غیرمادی دارد، اگر با مادیات زوجیت بیابد، به خوی حیوانها گرایش پیدا میکند.
دوست داشتن و عشق، حد ندارد...اما اگر موضوع دوست داشتن، محدود و مادی باشد، لاجرم دارای حد میشود! چقدر سخت است موجودی که زمان و حد را برنمی تابد، دل به چیزی ببندد که در ذاتش اجل کوتاه و حد محدودی دارد!
چقدر زندگی سخت میشود وقتی موجودی سر در آسمان، پاهایش را به اختیار خودش و به دلیل ناباوری به غیب، روی زمین قفل کند!
خداوند پرواز پرنده را به تصویر می کشد و می پرسد مگر ندیده ای که...
أَ وَ لَمْ یَرَوْاْ إِلىَ الطَّیرِْ فَوْقَهُمْ صَفَّاتٍ وَ یَقْبِضْنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَانُ إِنَّهُ بِکلُِّ شىَْءِ بَصِیر (سوره ملک،19)
تا هر انسانی سرش را بالا گرفته و از بهرو خزیدن، نجات یابد! نیز بداند هر پریدنی در ید حفظ خدای الرحمن است...
اصلاح از این مهارتی تر؟!