کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

بسم الله مجریها و مرسیها
یا بنی! ارکب معنا...

طبقه بندی موضوعی

نویسندگان

لزوم عدم شک و انعطاف پذیری در جمع ربانی

دوشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۳۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در کتاب بلوغ لبی، برای جایگاه فردی که در رده مسئولیت اجتماعی و رهبری جمع است، توصیف شده که چنین فردی دیگر در تصمیمات دچار تزلزل، شک و تردید و... نمی شود. آنچه که باعث میشود او را در رساندن مسئولیت به مقصد نهایی دچار مشکل کند، رخدادهای بیرونی است. رخدادها و اتفاقاتی که تابعین و افراد جمع را نسبت به رهبر بددل می کند و در نتیجه تبعیت و وحدت رویه دچار اختلال شده، به طوری که صف مومنین پشت ولی خود، بر هم میخورد.

گویی شیطان از طریق جنود خود و بعد هرکسی از جمع که تکلیفش را با خودش و خدایش مشخص نکرده، ضربه ای وارد می کند، و به خاطر هجمه مشکلات، رهبر جمع دائما مجبور به تغییر وضعیت و تاکتیک می شود.

طبیعتا عموم پیروان، تیزبینی، افق نگری و بصیرتی در حد رهبر ندارند. و فقط تغییر وضعیتهای آزاردهنده و سریع، انذارهای از پس این عدم انعطافها در افراد و... را می بینند و به شک می افتند. البته که همیشه جای مباحثه بین رهبر و پیروان وجود دارد یا از آن نزدیکتر، خود رهبر بیشترین دغدغه تبیین مواضع جدید را دارد تا کمترین تلفات اتفاق بیفتد.

زندگی در یک جامعه توحیدیِ اقلیتی که مورد هجوم شیاطین انسی و جنی داخلی و بیرونی است، شبیه زندگی در دامنه یک کوه آتش فشان است... بدون آرام و قرار. چنان که شهید آوینی توصیف کرده است.

اگر انسانی در چنین وضعیتی زندگی آرام بخواهد، چه در این طرف ماجرا و جامعه توحیدی بایستد و یا چه در آن طرف و نظام طاغوت (از صدر تا ذیل) نفس بکشد، فرقی نمی کند. بهرحال در یک سر مخاصمه‌ ایستاده و این خصومت برای هیچ دو طرف آرامشی را به همراه نمی‌آورد.

تنها زندگی در یک جامعه توحیدیِ اکثریتی -چنانچه در روایات از دوران پس از ظهور توصیف شده است- برخلاف حالت فوق می باشد و همانی خواهد بود که برای عالَم مقدر شده است؛ «حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا».


فقط زمانِ نیازِ به چنین تقدیری را به اختیار خود مردم سپرده‌اند. زیرا امام چونان کعبه‌ای است که مردم باید به طواف او در آیند...و برخلاف نبی، او به سمت مردم ارسال نمی‌شود.


برای نزدیکی به چنین تقدیری، باید ظرفیت تغییرات زیاد و انعطاف در برابر آن را داشت، در حالیکه افق و بصیرت فرد بتواند با رهبر هم‌جهت و هرچه عمیقتر شود. این وصف، لازمه مفهوم عبودیت است.


۹۵/۰۵/۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
شریعتمداری

نظرات  (۲)

۱۸ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۱ کاظم رجبعلی
متن خیلی خوبی است

"لـزوم عـدم شـک و انـعـطـاف پـذیـرى در جـمـع ربـانـى" مـرا بـه فـکـر فـرو بـرد و مـطـالـب مـخـتـلـفـى بـه ذهـنـم رسـیـد کـه نـوشـتـم ولـى هـمـه را پـاک کـردم!؟!

 فـاطـمـه سـادات جـانـم؛ دقـیـق نـمـى دانـم نـازل شـدن ِ "لـزوم عـدم شـک و انـعـطـاف پـذیـرى در جـمـع ربـانـى" تـدریـجـى بـوده یـا دفـعـى!؟!  :)  یـا تـحـت تـاثـیـر چـه مـوضـوع یـا اتـفـاقـى نـوشـتـه شـده اسـت؟؟؟ چـون هـر کـدام از پـاگـراف هـایـى کـه نـوشـتـى را مـى تـوان تـفـصـیـل داد و آنـگـاه نـقـش ِ تـک تـک افـراد خـیـلـى مـهـم و تـاثـیـرگـذار مـى شـود!

 بـا خـوانـدن مـتـن شـمـا؛ تـصـویـر انـسـان هـاى اولـواالالـبـاب و اولـواالـفـضـلـى کـه مـى شـنـاسـم و ایـن ویـژگـى هـا را دارنـد در ذهـنـم نـقـش بـسـت!؟!  ^_^

 چـقـدر فـوق الـعـاده است آدم بـدانـد در روزگـارى زنـدگـى مى کنـد کـه انـسـان هـایـى بـودنـد و هـنـوز هـم هـستـنـد کـه بـه کـمـال ِ دوره مـدیـریـت و تـعـهـد رسـیـده انـد و مـصـداقـى عـیـنـى بـراى درک ایـن مرحـلـه از زنـدگـى هـسـتـنـد حـتـى اگـر خـود آدم هـم بـه مـرتـبـه پـایـیـنـى یـا بـالایـى در ایـن دوره نـرسـد ولـى هـمـیـن کـه آدم مـى دانـد صـاحـبـان فـضـل و انـسـان هـایـى ایـن چـنـیـن مـجـاهـد و جـریـان سـاز هـسـتـنـد مـایـه امـتـنـان، دلـگـرمـى و مـبـاهـات آدم است...

 

 زنـدگـى در جـامـعـه تـوحـیـدى و پـذیـرش ولایـت ایـن مـوضـوع را بـراى مـن یـادآورى کـرد:

"مـقـام مـعـظـم رهـبـری در تحلیل ارزشمند خود از حادثه عاشورا بر این نکته تأکید کرده اند که اگر کوفیان به هنگام نیاز به حمایت از حق، از آن حمایت می کردند و نماینده امام حسین (علیه السلام) را تنها نمی گذاردند، چه بسا حوادث دردناک بعدی اتفاق نمی افتاد:

 اگر مثال شبث بن ربعی، در یک لحظه حساس از خدا می ترسیدند - به جای اینکه از ابن زیاد بترسند - تاریخ عوض می شد!... عوام متفرق شدند، ولی چرا آن خواص مؤمنی که اطراف مسلم بودند متفرق شدند؟ در بین آن ها کسان خوبی بودند، افراد حسابی بودند؛ بعدا بعضی از آنان در کربلا آمدند شهید شدند؛ اما این جا اشتباه کردند. البته آن هایی که در کربلا شهید شدند، کفاره اشتباهشان داده شد؛ با آن ها بحثی نداریم، اسمشان را هم نمی آوریم. اما از این ها کسانی بودند که به کربلا هم نیامدند، نتوانستند بیایند! توفیق پیدا نکردند! بعدا مجبور شدند جزء توابین بشوند! وقتی امام حسین کشته شد؛ وقتی فرزند پیغمبر از دست رفت؛ وقتی فاجعه اتفاق افتاد، وقتی حرکت تاریخ به سمت سراشیب آغاز شد، دیگر چه فایده؟ به همین دلیل، تعداد توابین در تاریخ، چند برابر عده شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توابین همه در یک روز کشته شدند. اما شما ببینید اثری که توابین در تاریخ گذاشتند یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند نیست! برای خاطر این که اینها در وقت خود نیامدند؛ کار را در لحظه خود انجام ندادند؛ دیر تصمیم گرفتند؛ دیر تشخیص دادند..."

 

 بـبـخـشـیـد دوسـت عـزیـزم! واقـعـا نـمى دانـم چــرا کـامـنتـم ایـنـقدر طـــولانـــى شـد!!!

پاسخ:
نقش و رفتار فعلی ما در جامعه مدنی با امام غائب، هرطور که هست، در برابر امام ظاهر هم همانطور خواهد بود.
اگر الان انعطاف توآمان با تعقل، در یک جمع اقلیتی مومنانه نداشته باشم، آن موقع هم بعید است داشته باشم.
بدون اینکه بخواهیم معنای ولایت را بسط دهیم و به فرد دیگری غیر از امام، حتی نسبت دهیم. 
مسئله ماییم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی