کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

بسم الله مجریها و مرسیها
یا بنی! ارکب معنا...

طبقه بندی موضوعی

نویسندگان

از صبر در علم تا احتجاج

جمعه, ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۷ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


فرموده اند: علم خود را به شک تبدیل نکنید.


گزاره دریافتی از این حدیث، اینکه:

زیرا علم، در صورتی با خود صبر می آورد که نسبت به آن ثبات اطمینان وجود داشته باشد. ثبات اطمینان، استقامت انسان در دانستن است.

در صورتی که فرد در علم به آنچه می داند و حق و ثابت است، به شک بیفتد، صبر خود را در عمل به آن علم از دست می دهد.

شک، از عوامل شکست صبر در مسیر علمی است.


پس از مواقفی که فرد را دچار شک به علمش می کند، بایستی دوری جست.


گزاره کاربردی اینکه:

از موقعیت ها، ارتباطات با افراد، خواندن مطالبی و... که پمپاژ شک میکنند، تا وقتی خود ثبات علمی پیدا نکرده اید، بپرهیزید. یا در صورت چاره نداشتن، به گزاره های کلی علم خود رجوع کنید و از توجه طولانی یا بحث دوری کنید.


پس از یافتن ثبات علمی، مواجهه با چنین مواردی برای فهم "نقیض" ها و تفصیل آن علم می باشد.

به چنین مواجهه هایی میتوان نام احتجاج نیز گذاشت.


در نتیجه احتجاج وظیفه مومن/شیعه ای است که بر علم خود صبر یافته است.


نشانه چنین فردی چند چیز است:

1- به دلیل استقامت در علم خود، آن را به بروز و عمل توانسته برساند. پس در علم و عمل خود به مقام صدق رسیده است. یعنی هرچه می داند را عمل میکند و چیزی نمیداند مگر به آن عمل کند.

2- به دلیل صبر و صدق، علمش درونی و مکتوب بر وجودش شده است.

3- به دلیل اطمینان به آنچه می داند، به منبع علم دسترسی یافته و میتواند در مواجهات و احتجاجات از الهامات حق بهره برد. زیرا علم، امری در جریان و در حال نزول ِ آن به آن است. 

4- به دلیل چنین اتصالی، جز حق نمیگوید پس توان محو باطل را می یابد. زیرا اثر بروز حق در هر جا، محو باطل است. چون حق بیاید، باطل رفتنی است.



پ.ن. گزاره ها ممکن است در طول زمان تکمیل تر شوند.

بعدا اضافه: ظاهرا حدیث دقیقا آنی نیست که نقل شده است. به عنوان یک جمله منطقی خوانده شود، نه عین کلام معصوم(ع).



۹۵/۰۷/۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
شریعتمداری

نظرات  (۳)

۳۰ مهر ۹۵ ، ۱۰:۳۲ مریم السادات
سلام خدمت شما
اگر اشکالی نداره  لطفا بهم اجازه بده تا یه کم بهت غر بزنم. 
غرم هم اینه که شما اول متن رو با یه چیز مایوس کننده مثل شک شروع کردید. بعد در ادامه در گزاره های کاربردی از سوم شخص استفاده کردید: "...تا وقتی خود ثبات علمی پیدا نکرده اید، بپرهیزید. یا در صورت چاره نداشتن، به گزاره های کلی علم خود رجوع کنید و از توجه طولانی یا بحث دوری کنید....
طبیعی خواهد بود که من به عنوان مخاطب شما با خودم بگم "من اینطوریم؟  منظورش چی بود؟ منو میگه؟..." :)
:)
من وقتی متن های شما رو میخونم استرس میگیرم. :)
ببخشید
پاسخ:
سلام خواهر جان
خیلی ممنون که میخوانید و حتی نظر می دید...

دلیل این دو تا نکته رو فقط عرض میکنم:
شروع متن با حدیث بود که حکمت است. موضوع حدیث نسبت علم و شک بود و آسیبی که به علم ممکنه وارد بشه. (وصف احتمال یک درد و انذار و راهکار)

تو نکته کاربردی، لحن به سوی مخاطب برگشت چون جا داشت خواننده بپرسه خب الان چه کاربردی برای من داره؟ و هم چون گزاره علمی و رفتاری است. 
البته نویسنده مطمئنا جزء خودش، شخص در ذهنش نبود و ناس و مسائل مبتلا به آنها مدنظره. (وصف درمان یک درد احتمالی)

وقتی موضوع بحث آسیب شناسی است، به طور طبیعی هرکسی به فکر می افته سلامت رو توی خودش چک کنه. بعد از چک آپ با داشتن نسخه درمان، دیگه چه یاسی ممکنه بمونه؟ غیر از شادی از تایید سلامت یا امکان سلامت یافتن.

ان شاءالله به مدد قرآن و عترت(ع) سلامت کامل جسم و روح رو خدا نصیبمان کند...

راستی شیعه وصف شده در متن را هم تصور کنید (که در واقع در افق دیدن خودتان است) و آن وقت حستان را ببینید...

 "از صبـر در عـمـل تا احـتـجـاج" تـامـل بـرانـگـیـز و بـسیـار قـابـل تـفـصیـل است.

 مـریـم سـادات خـواهـر عـزیـزم؛ اجـازه هست مـن هم با نـظـر شـمـا موافـق نـبـاشم!؟!  ^_^

 شـهـیـد مـطـهـرى در مـقـدمه کـتـاب عـدل الـهى؛ کـلامى به این شرح دارنـد که: "شک، گـذرگـاه خـوبی است، ولی تـوقـفـگـاه خـوبی نـیـست."

 انـسان بـراى رسیـدن به سـاحـل ِ یـقـیـن بـاید در امـواج ِ پـرتـلاطـم ِ شـک و تـردیـد دست و پـا بـزنـد! تا بـتـوانـد به گـوهـر کـمـیـاب ِ یـقـیـن دست پیدا کـنـد و قـدر آن را بـدانـد. شـک مـقـدمـه ایست براى رسیـدن به یک نـتـیـجـه یـقـیـنى وگرنـه خـودش ذاتـا مـطـلـوب نـیـست! یـقـیـن و عـلـم نـقـطـه مـقـابـل ِ شـک و جـهـل هـستـنـد.

 محقق طـوسى در یکى از سخنان خود می گوید: یـقـیـن همان اعتقاد جازم مطابق و ثابت است که زوال آن ممکن نیست، و در حقیقت از دو علم ترکیب یافته، علم به معلوم، و علم به اینکه خلاف آن علم محال است، و داراى چند مرتبه است: عـلـم الـیـقـیـن و عیـن الـیـقـیـن و حـق الـیـقـیـن. (مطابق نقل بحار الانوار جلد 70 صفحه 143) در حقیقت مرحله اول جنبه عمومى دارد و مرحله دوم، براى پـرهـیـزگاران است و مرحله سوم مخصوص خـاصان و مـقـربـان.

 و به همین جهت در حدیثى آمده است که خدمت پـیـامـبـر اکـرم (ص) عرض کردند: شنیده ‏ایم بعضى از یـاران عـیـسى (ع) روى آب راه می رفتند؟! فرمود: «لو کان یقینه اشد من ذلک لمشى على الهواء؛ اگر یـقـیـنـش از آن محکمتر بود بر هوا راه می رفت!»

 مرحوم عـلامـه طـبـاطـبـایى بعد از ذکر این حدیث می افزاید: همه چیز بر محور یـقـیـن به خداوند سبحان، و محو کردن اسباب جهان تکوین از استقلال در تاثیر دور می زند، بنابراین هر قدر اعتقاد و ایمان انسان به قدرت مطلقه الهیه بیشتر گردد اشیاء جهان به همان نسبت در برابر او مطیع و منقاد خواهد شد. (المیزان جلد 6 صفحه 200 ذیل آیه 105 سوره مائده)

 

 شـک، یـقـیـن، عـلـم و احـتـجـاج به گـفـت و گـو و بـحـث بـیـشتـرى نـیـاز دارنـد!؟!  :)

 

 دوست عـزیـزم؛ مـتـنى که نـوشتـه اى با مـوضوع آخرت گـرایى - پـژوهـشى که مـشغـول کار روى آن هـستى - هم ارتـبـاطى دارد؟؟؟  :)

 

 من یقین دانم که عین حکمت است  لیک مقصودم عیان و رؤیت است

 آن یقین مى گویدم خاموش کن       حرص رؤیت گویدم نه جوش کن..

پاسخ:
سلام خواهر جان

ممنون از نکات شما و مریم سادات جان که باعث نزولشان شد.

راستش همه چیز به آخرت گرایی ربط دارد...حالا شاید ربطش را هنوز ندانیم.
۰۱ آبان ۹۵ ، ۰۵:۲۶ کاظم رجبعلی
بسم الله الرحمن الرحیم

شاهد فرمایشاتتان از غیب؛ فقط موضوع علم را باید بر حدیث عرضه کنیدو طمأنینه را اثر رضایت بگیرید:

یَا عَلِیُّ إِنَّ مِنَ الْیَقِینِ أَنْ لَا تُرْضِیَ أَحَداً بِسَخَطِ اللَّهِ وَ لَا تَحْمَدَ أَحَداً بِمَا آتَاکَ اللَّهُ وَ لَا تَذُمَّ أَحَداً عَلَى مَا لَمْ یُؤْتِکَ اللَّهُ فَإِنَّ الرِّزْقَ لَا یَجُرُّهُ حِرْصُ حَرِیصٍ وَ لَا تَصْرِفُهُ کَرَاهَةُ کَارِهٍ إِنَّ اللَّهَ بِحُکْمِهِ وَ فَضْلِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الْفَرَحَ فِی الْیَقِینِ وَ الرِّضَا وَ جَعَلَ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِی الشَّکِّ وَ السَّخَطِ یَا عَلِیُّ إِنَّهُ لَا فَقْرَ أَشَدُّ مِنَ الْجَهْلِ وَ لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْل‏

تحف العقول

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی