سحرها، با داود(ع) میخواند...
پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۳۵ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
نماز صبح که پا شدم، پنجره را باز کردم... رو به درختان است...
یک پرندهای هست که هر روز همزمان با نماز صبحهای ما، او هم میخواند. یک جمله را تکرار میکند... لحناش سوال و تعجب است... و از تکرار آن خسته نمیشود! آدم از تکرار دعا که نباید خسته بشود...
خوب که گوش بدهی، انگار میشنوی بپرسد: "{فلان چیز} چی شد؟"! بهتر که گوش بدهی، میفهمی بعضیهایش فرق میکند... مثلا وسطهایش سکوت میکند و بعد کمی شکایت میکند و جملاتش خبری میشود... انگار وضعش را شرح میدهد... بعضیهایش هم کوتاه است و انگار فقط حمدی برای خداست.... بعد دوباره میرود روی ترجیع بندِ سوالی "چی شد؟"...
وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً یا جِبالُ أَوِّبی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدید (سبا، 10)
۹۶/۰۵/۱۲