عافیت زدگی
پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۲۲ ب.ظ
بسم الله
نمی دانم چرا امروز سر آن جلسه کذا، می خندیدیم
و گریه نمی کردیم؟!
بکائی که نشانه تصدیق و تفهیم انذار باشد...نه بروز ضعف و زمین گیری.
اینکه به آدم بفهمانند که محکوم به طهارت است
محکوم به حرکت در مسیر حق...
که آدم ها دو دسته اند! اگر این ور نایستی، آن وری هستی!
این ور سختی ِ وجود نفس ات در مسیر حق است که فسنیسره للیسری...
و آن ور سختی حضور در جمع باطل، فسنیسره للعسری...
دل را داده اند که بسوزد...
وگرنه روزی می رود زیر گل.
برای خودش و همه ی عالم...که محتاج هدایت ایم.
نمی دانم چرا امروز سر آن جلسه کذا، می خندیدیم
و گریه نمی کردیم؟!
بکائی که نشانه تصدیق و تفهیم انذار باشد...نه بروز ضعف و زمین گیری.
اینکه به آدم بفهمانند که محکوم به طهارت است
محکوم به حرکت در مسیر حق...
که آدم ها دو دسته اند! اگر این ور نایستی، آن وری هستی!
این ور سختی ِ وجود نفس ات در مسیر حق است که فسنیسره للیسری...
و آن ور سختی حضور در جمع باطل، فسنیسره للعسری...
دل را داده اند که بسوزد...
وگرنه روزی می رود زیر گل.
برای خودش و همه ی عالم...که محتاج هدایت ایم.
۹۴/۰۵/۲۹