شاید تهران هم دوست داشت این یک هفته کربلا بود...
جمعه, ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ۰۲:۴۶ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از اینکه روز اربعین از حرم حضرت عبدالعظیم حسنیعلیهماالسلام برگشتیم، گفت: دستت درد نکنه منو بردی اونجا...
گفتم: من نبردم، ما رو بردند...
گفت: همیشه دلم میخواست یک عموی بزرگوار و عاقل در تهران میداشتم... فکر میکردم کاش آسید مصطفی -عموی واقعی ایشان- تهران مانده بود و برنمیگشت...
گفتم: اگر هم میماند، بهرحال الان چند سال است فوت کرده...
گفت: بعد دیدم فرزندان امام حسنعلیهالسلام عموی ما میشوند... فاطمه! ایشان عموی ماست...
هیچی نگفتم...
۹۶/۰۸/۱۹