کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

بسم الله مجریها و مرسیها
یا بنی! ارکب معنا...

طبقه بندی موضوعی

نویسندگان

همیشه ها...

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۶ ب.ظ

بسم الله


همیشه دلم می خواست یک کار بزرگ و کامل بطور جمعی انجام می دادیم که از شدت حسن و بهره داشتن، به به و چه چه ِ عالم برمی خاست! انقدر که موید به تایید خدا بودیم و نصر و فتح در پیش روی ما زودتر به مقاصدمان می رسیدند...

جلب توجه می کرد. نه از آن جنس جلب توجهی که اسمی از ما در جایی ش بماند، بلکه مهم توجه های مردم است تا به سمت آنچه که "باید" سوق می داد...ناس را پر از رغبت و نشاط و سرعت و حرکت می کرد. من و ما و آنها و همه را از تمام آن چیزهایی که"اسیر"شانیم غافل و به آنچه که باید می کشاند...


همیشه دلم می خواست مدرسه قرآن یک کلاس تربیت مربی داشت و مرا به عنوان معلم می پذیرفتند! می گفتند ما قصدهای بلندپروازانه ای داریم و تو هم به عنوان یکی از آنها که باید، انتخاب شده ای...احساس مامور شدن در یک ماموریت خطیر را می کردی و جمعی از مامورین بودیم که به سمت اهداف واحدی می شتافتیم...آنقدر که در آن قصد حق فدا شده و فتح عالم گیرش کنیم...


همیشه دلم می خواست یک چیز مکتوبی، کتابی، رسانه ای، نشریه ای، وبلاگی...چیزی داشتیم و در همه جا پخشش می کردیم...مخاطب های خواننده اش به تعداد عالم بود.

عالم را پر می کردیم که "حق" هست!

که زندگی این نیست که فعلا "هست"!

حاشا و کلا که دنیا را خدا برای چنین درهم برهمی که ما به دست خودمان برای خودمان ساخته ایم، خلق کرده باشد...


صدیق منشاوی صوتی دارد که پنجاه دقیقه سوره ای را در جمعی می خواند، وقتی از اوج صوتش می کاهد که صدق الله العلی العظیم را بگوید، آدمهای جمع آنقدر تشویق می کنند و مشتاق اند که اجازه نمی دهند تمام کند! باز چند دقیقه ای از شدت ترغیب و یالله گفتن ها، ادامه می دهد...

مثال بود. دلم می خواست توجه عالم شبیه این می شد...وقتی حق می شنیدند.


من تازگی ها فهمیده ام کسی که گرفتار ِ گرفتاری های خودش است هیچ گاه به بلوغ عطف با تمام عالم نمی رسد!

کسی که در درونش به جز آه و ناله های شخصی اش مجال شنیدن صدای دیگری از بیرون را ندارد، محکوم به ابرار نشدن است!

چگونه ناله مستضعفین را بشنود، وقتی ناله های خودش گوشش را بسته؟!


پناه بر خدا از در تنهایی زیستن و مردن...از توقف در طفولیت و ناراحتی های یک طفل...

بد مرگی است.

۹۴/۰۷/۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
شریعتمداری

نظرات  (۱)

سلام
خودنویسی خوبی نبود.........!!!
راستی آنها که گفتی آرزو داری؛ الان در مدرسه قرآن داریم!!!

پاسخ:
تا با چه کیفیتی باشد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی