کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

کوثر

سرگشتگی در قاموس ماست؛‌ چون عاشقانی هستیم از دیار سلمان(ره)

بسم الله مجریها و مرسیها
یا بنی! ارکب معنا...

طبقه بندی موضوعی

نویسندگان

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ابتلائات دنیا برای همه انسانها سخت است...

ولی برای متقین سخت‌تر... نه از آن جهت که محتوای ابتلاء سختتر از مال بقیه باشد، بلکه آنها فکر می‌کنند اگر از پس این ابتلاء برنیایند، همه ایمان و شرفشان را از دست می‌دهند...در حالیکه نمی‌دانند چقدر مهلت خواهند داشت تا جبران کنند....نکند با این حال رحلت کنند؟ اگر کنند، به چه حالی هستند؟

و وقتی هم دوران یک ابتلاء گذشت، همچنان فکر می‌کنند کاش عبدتر بروز می‌کردند! گویی مهر شرمساری روی پیشانی خود ببینند...


وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرینَ *وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فی‏ أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ *فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْیا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ (آل عمران، 146-148)


شریعتمداری
۰۶ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله النور

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها


مأموم، صحیفه ی جانِ امام است...
مأموم هم اویی است که از امام می بیند، می خواند، می شنود، می فهمد، انجام می دهد...
مأموم هم اویی است که
امام می بیند، می خواند، می شنود، می فهمد، انجام می دهد...
و ...
و از این رو است که امام، کتاب ندارد.


أین .....................
خانزاده
۲۹ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم


قصد برای فتح جمع یا جایی، یا حتی تصور این اقدام و نقشه‌کشی برای آن، حسی شبیه دویدن باهیجان و نشاط از جایی تنگ و تاریک به سمت روشنایی فراخ دارد!

گویی نشانت داده باشند جایی روشنایی است اما دور...پس بدو تا دستت بخورد به هدف! انی آنست نارا...

واقعا چه کسی می‌داند «ابرار» فقط در همین دنیایش چه لذتی می‌بردند؟! آنهایی که به فکر فتح برای همه عالمیان بودند، بی خستگی، بی توقف، بی توقع...


کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفی‏ عِلِّیِّینَ *وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ *کِتابٌ مَرْقُومٌ *یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ *إِنَّ الْأَبْرارَ لَفی‏ نَعیمٍ*عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ*تَعْرِفُ فی‏ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعیمِ*یُسْقَوْنَ مِنْ رَحیقٍ مَخْتُومٍ*خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فی‏ ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ *وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنیمٍ *عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ (سوره مبارکه مطففین، 18-28)


شریعتمداری
۲۵ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۳۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله النور

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها


شما حق الیقین هستی

و

من به دنبال علمی که شما را به من بنمایاند!!!!!!!!!!!!!!


هل یستوی الأعمی و البصیر؟؟



أین.......................

خانزاده
۲۳ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۳۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

بسم الله النور

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها


امام خامنه ایحفظه الله :


* بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت. (4 بهمن ماه 68)

 

* ...... ماجرای تعیین غدیر، ماجرای تعیین ضابطه است، تعیین قاعده است. یک قاعده‌ای در اسلام درست شد؛ پیغمبر اکرم در ماه‌های آخر عمر، این قاعده را وضع کرد؛ آن قاعده چیست؟ قاعده‌ی امامت؛ قاعده‌ی ولایت. جوامع بشری از دیرباز حکومت داشتند؛ بشر انواع و اقسام حکومتها را تجربه کرده است؛ اسلام این حکومتها را، این نوع قدرتمندی‌ها و قدرت‌مداری‌ها را قبول ندارد؛ امامت را قبول دارد. این قاعده‌ی اسلام است؛ غدیر این را بیان میکند. مصداقش هم مشخّص است؛ امیرالمؤمنین کسی است که هیچ‌کس نه در آن زمان و نه در زمانهای بعد نتوانسته است کمترین خدشه‌ای به شخصیّت والای او و به نمایندگی او از مفاهیم و معارف قرآن خدشه کند ...... پیغمبر این‌ [شخص‌] را به‌عنوان مصداق امامت، معیّن کرد.

این شد قاعده؛ تا آخر دنیا هرجا مسلمانها بخواهند و همّت کنند و هدایت شوند از سوی خدا به اینکه اسلام را تحقّق ببخشند و جامعه‌ی اسلامی را تحقّق ببخشند، ضابطه و قاعده‌اش این است: باید امامت را إحیا کنند........

...... امروز اگر کسانی در دنیای اسلام؛ آنهایی که با معارف اسلامی آشنا هستند مراجعه کنند به قرآن، مراجعه کنند به ضوابطی که در قرآن برای بندگی حق و زندگی و جهت‌گیری بندگان حق -یعنی ملّتها- در قرآن معیّن شده است، امکان ندارد به نتیجه‌ای برسند جز نتیجه‌ی امامت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و آنچه دنباله‌ی او است.

این ادّعای ما است و میتوانیم این ادّعا را کاملاً ثابت کنیم. هرکسی در دنیای اسلام، روشنفکران، متفکّرین، صاحبان عقیده، کسانی که از اوّل با یک عقیده‌ی دیگری بار آمده‌اند، اگر قرآن را و ارزشهای قرآنی و ضوابط قرآنی را برای زندگی جوامع بشری ملاک قرار بدهند، به هیچ نتیجه‌ای نمی رسند جز اینکه کسی مثل علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السّلام) بایستی بر جوامع اسلامی حکومت بکند؛ یعنی راه، این است؛ راه، امامت است .........(30 شهریور ماه 95)

خانزاده
۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۲۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم


بعضی وقتها هم میشود آدم بعضی سوره‌ها را بخواند و بخوابد تا دوباره زنده شود!

گویی آنچه آدم را دارد اذیت میکند این چسبندگی به جسم است که از خواب برای جدا شدن از آن می‌شود استفاده کرد!

از این پوسته جدا شد و رفت در عالم دیگری به گشت و گذار...


شاید در عالم مثال چیزی را رویت کند که او را زنده کند...

اینطوری قدرِ نعمتِ فوت معلوم میشود!



شریعتمداری
۱۵ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۳۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم


ایمان باعث میشود انسان نسبت به مصائب، صبر پیدا کند.

نه اینکه نسبت به مصائب سرد شود.

ایمان انسان را هرچه رقیق‌تر و متوجه‌تر در درک و دریافت می‌کند...و به همان میزان، محکم‌تر.

پس مومن، جمع ضدین است. یعنی چه بسا مصائب برای او نسبت به دیگران با همان مصیبت مشابه- بار روحی سنگین‌تری داشته باشد اما صبر و طمأنینه او نیز به همان میزان بالاتر است.

انسان در رشد و ارتقای روحی خود مراتب پایینتر درک و احساس را از دست نمی‌دهد، بلکه با ارتقاء به مقام عقل، ایمان و علم، قدرت بیشتر و دقیق‌تری بر تمام مراتب وجودی خود می‌یابد تا آنجا که عقل را نماینده تامّ و مُلهَم از «امام» خود در وجودش ‌نماید.


یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ *وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ *وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ *الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ *أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (بقره، 153-157)



شریعتمداری
۰۸ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

روایت شده: در باغی به علامه طباطبایی(ره) درخت سیبی را نشان دادند و گفتند این درخت ثمر نمی‌دهد.

علامه با دست به تنه‌اش زده و صدا زدند: مش فلان! بیا این درخت رو قطع کن، ثمر نمی‌ده!

دیدند اون سال اون درخت، دو بار ثمر داد!

 

کاش می‌شد از درخته پرسید واقعا ترسیدی قطعت کنند و استعداد نهفته‌ات را رو کردی؟ یا اینکه به غیرتت برخورد و خواستی ابراز کنی من می‌توانم اگر بخواهم! -شاید اگر درخت هم جنسیت می‌داشت، سوال اول را اگر خانم می‌بود تایید می‌کرد و دومی را اگر آقا بود!-

 

چقدر اون درخت سیب شبیه بعضی وقتهای ماست...

وقتی فکر می‌کنیم توانم را ابراز کنم که چه بشود؟!

از زیر خاک بیرون بیایم و جوانه بزنم که چه کنم؟!

آخر، این همه که ثمر دادند، چقدر بهار شد؟! با چند درخت پربار، بهار می‌شود در نهایت؟! و چند بار بهار باید بشود تا «دنیا گلستان» شود؟!... خوش به حال روزگاری که فقط «بهار» باشد... یا ربیع الأنام و نضره الأیام! پناه بر خدا از زمستان سرد و بی‌نور...

یا قهر می‌کنیم با شرایطی که مساعد به نظر نمی‌رسد و تحریمش می‌کنیم...

یا فرو می‌رویم توی فکرهایمان و غرق می‌شویم...

یا توانمان را کتمان کرده و دست کم می‌گیریم و باید انذار شویم تا بلکه برای زنده ماندن، به جنب و جوش بیافتیم!

یا...

هر کدام که هستیم، فرق چندانی ندارد...

مهم این است که خدا ما را در زمین کاشته با تمام استعدادها...و شکر همان ابراز استعدادهاست در جهت حق؛ قُلْ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلیلاً ما تَشْکُرُونَ *قُلْ هُوَ الَّذی ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ (سوره مبارکه ملک، آیات 23و24)

 

و اوست که دانه را می‌شکافد و از برای انسان «ثمر دادن» را تقدیر کرده است؛ إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‏ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُون‏ (سوره مبارکه انعام،آیه 95)

 

و هر انسانی، ثمری مخصوص به خود را دارد...قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ *مِنْ أَیِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ *مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ *ثُمَّ السَّبیلَ یَسَّرَهُ *ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ *ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ *کَلاَّ لَمَّا یَقْضِ ما أَمَرَهُ *فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ *أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا *ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا* فَأَنْبَتْنا فیها حَبًّا *وَ عِنَباً وَ قَضْباً *وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلاً *وَ حَدائِقَ غُلْباً *وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا *مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ (سوره مبارکه عبس، آیات 17-32)

 

او خدایی است که حتی زنده از مرده بیرون می‌آورد! گویی انسان در دنیا بارها ممکن است میرانده شود و در مرتبه‌ای بالاتر، دوباره زنده گردد و با این چرخه ارتقاء یابد تا درختی «همیشه سبز» باشد، آنگاه که به جایگاه استقرار خود در آخرت می‌رسد...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم* تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ* الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ (سوره مبارکه ملک، آیات 1-2)

 

و این است فلسفه ابتلای انسان در دنیا! برای به بهترین ثمر رسیدن...

والسلام علی من اتبع الهدی...

شریعتمداری
۰۵ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۲۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

خدایا، ما را از شب طولانی زمستانی به روز برسان...


بسم الله الرحمن الرحیم

والفجر...
و لیال عشر...
و الشفع و الوتر...
و اللیل اذا یسر...
هل فی ذلک قسم لذی حجر؟


شریعتمداری
۲۹ دی ۹۵ ، ۰۲:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

مومن در دنیا به دو حالت کلی ممکن است زندگی کند:

یا در حالت اقبال دنیاست که خوشی‌های زندگی، امکانات، رفاه، امنیت و... او را احاطه کرده‌اند اما بهای نگه داشتن زندگی بر این منوال، از دست دادن ایمان و پشت کردن به رسول الهی است. چون آسیه سلام‌الله‌علیها...که از همین روی بیتی غیرِ این بیت دنیوی در پیش خدا را مشتاق است و چنین مرگی(قتلی) را نجات می‌داند.

و یا اینکه در سختی‌ای به سر می‌برد و در حالت ادبار دنیا به اوست، که اگر دنیا را بطلبد باید طهارتی را از دست بدهد. اما جزای این سختی، همراهی با رسول الهی است و او بر همین پیوستگی‌اش با رسول، چشم روشن و دل خوش است. چون مریم سلام‌الله‌علیها...که از همین روی، بر حفظ خود و قنوت و توجه تام به خداوند، مشغول و ساعی بود.


وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی‏ عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ *وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتینَ.


و نیز خداى تعالى براى کسانى که ایمان آوردند مثلى مى‏زند و آن داستان همسر فرعون است که گفت: پروردگارا نزد خودت برایم خانه‏اى در بهشت بنا کن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از مردم ستمکار برهان.* و داستان مریم دختر عمران است که بانویى پاک بود، و ما در او از روح خود دمیدیم و او کلمات پروردگار خود و کتب او را تصدیق کرد و از خاشعان بود.

(سوره مبارکه تحریم، آیات 11 و 12)

شریعتمداری
۲۳ دی ۹۵ ، ۲۳:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم


هر که سرمایه امیدش بیشتر است، سلاحش را بیشتر می چکاند!

سلاحِ گریه را!


اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاَّءُ...

(دعای کمیل)

شریعتمداری
۲۳ دی ۹۵ ، ۱۹:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم


بعضی‌ها یک جوری می‌گویند امان از تنهایی قبر، انگار در حیات دنیا تنها نیستیم...

و بعضی‌ها یک جوری می‌گویند امان از تنهایی، انگار انسان را به انسانها سپرده‌اند!

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ (ق، 16)



شریعتمداری
۱۵ دی ۹۵ ، ۱۲:۳۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها


علم یعنی انشای امام؛

                                 یعنی خبر از وجود امام؛

                                                                  یعنی پا، جا پای امام؛

                                                                                                 یعنی مأمومِ امام...


أین........................

خانزاده
۱۱ دی ۹۵ ، ۲۰:۳۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم


بنی اسرائیل منتظر مسیح موعود بودند.

بنی اسرائیل اجمالا زمان ظهور ایشان را از نشانه‌هایی فهمیده بودند. خصوصا علمای ایشان و همچنین با تولد یحیای نبی که بر ظهور نزدیکشان بشارت داده بود.

بنی اسرائیل سعی خود را در نسبت یافتن با مسیح موعود مبذول داشتند! چه افتخاری بالاتر از پدر موعود شدن؟! گمان میرود مسئله کفالت حضرت مریم(س) در قرآن و قرعه کشی‌ای که رخ داد و نهایتا به زکریای نبی رسید، بر همین اساس باشد. در واقع برای علما و عرفای بنی اسرائیل، کفالت معنای ازدواج یا حداقل نسبت داشتن با یک قدّیسه را می‌داد.

بنی اسرائیل در طول قرن ها معجزه‌های خارق‌العاده‌ای دیده بودند.

اما بنی اسرائیل توقع ظهور موعود به شکل یک معجزه که منجر به فتنه برایشان شود، را نداشتند! آنها برای جریان یافتن امر قطعی خدا، دست خدا را بسته در اسباب می‌دیدند پس طبیعتا تولد یک نبی بدون پدر را هرگز باور نکردند. وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتان... (مائده، 46)

این روزها، همه حق دارند برای تولد نبی‌ای اولوا العزم شادی کنند. مسلمانها بیشتر از مسیحیان، چون ایشان، مبشر نبی خاتم(ص) بود: وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی‏ مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبین (صف، 6)

اما این روزها، روزهای غمناک مریم سلام الله علیها بود، فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‏ جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ یا لَیْتَنی‏ مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا (مریم، 23)


یک بار خودمان را جای بنی اسرائیل بگذاریم و تصور کنیم خانمی جوان، مجرد اما مشهور به قداست، فرزند به بغل در وسط شهر یکباره ظهور کند...ما باید چه رفتاری می‌کردیم که موحدانه باشد؟ حقیقتا چطور می‌شود گمان بد نبرد و به یک ولیّ الهی، بهتان نزد؟

جواب این سوال، نسبت مستقیمی با فهم عکس العمل صحیح در برابر هر «موعودی» را دارد...

امام زمان (عج) که ظهور کنند، همه استقبال نمی‌کنند! چون برای جاری ساختن امر قطعی خدا، تعیّنی در باورهایشان دارند... و خدا ورای تعیّن‌های مردم، امرش را جاری خواهد کرد، چون او خداست و قادر علی کل شیء و اوست که بنده‌هایش را می‌آزماید و ایمان جزء به ابتلاء، ظهور نمی‌کند.


یَسْئَلُکَ أَهْلُ الْکِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‏ أَکْبَرَ مِنْ ذلِکَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِکَ وَ آتَیْنا مُوسى‏ سُلْطاناً مُبیناً*وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمیثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقاً غَلیظاً*فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ وَ کُفْرِهِمْ بِآیاتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ فَلا یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلیلاً *وَ بِکُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى‏ مَرْیَمَ بُهْتاناً عَظیماً (نساء، 153-156)

 

خدا را با خدایی‌اش بشناس، تا امام را تصدیق کنی.

بسم الله الرحمن الرحیم، قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفوا احد...

 

شریعتمداری
۰۴ دی ۹۵ ، ۲۰:۴۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم


بعضی وقتها که آدم میخواهد کاری بکند... مثلا چیزی بنویسد، شبیه کودکی است که تازه قلم به دست گرفته و نمیتواند درست منظورش را بکشد.

بعضی وقتها که آدم میخواهد کاری بکند... مثلا چیزی بنویسد، شبیه فردی است که چشمش تار شده و چون نمیتواند ببیند پس هرچه هم می کشد، تیری در تاریکی است.

اگر بد کشیدن ها شبیه به کم توانی قلم زدن باشد، طوری نیست، با تعلیم و تمرین خوب میشود...

اما اگر بد کشیدن ها به خاطر تاری دیدگان است، طوری هست، باید با تزکیه نفس خوب شود...

تشخیص این مسئله، درباره هر کاری که بر عهده گرفته‌ایم اما جا دارد بهتر شود، وظیفه هر انسانی است که برای رشد خودش نگران است، تا طلب توان یا اصلاح کند...

و اجابت و کشف ضُرّ چنین انسانی به مدد خداست، به واسطه تعلیم و تزکیه‌ای که امام بر جان او می‌نشاند...


هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبین (سوره مبارکه جمعه، آیه 2)

 

شریعتمداری
۰۲ دی ۹۵ ، ۲۳:۵۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم


فاصله بین زیارتهای یک امام، فرصتی است برای رشد یک طلب در وجود انسان.

و زیارت، فرج رسیدن به آن مطلوب است.


ممکن است طلبهای زیادی در هر زیارت باشند اما فقط بعضی از آنها در یک زیارت فتح شوند.

پس یعنی آنهای دیگر هنوز به مرز فرج نرسیده اند و بشارت در راه بودن زیارت های مکرر و بعدی!


مانند باغی که در هر فصل، بعضی از درختان و بعضی از شاخه های درختان آن شکوفا می شوند...


تا در نهایت "حدائق غلبا" شود!


فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ (24) أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا (25) ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا (26) فَأَنْبَتْنا فیها حَبًّا (27) وَ عِنَباً وَ قَضْباً (28) وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلاً (29)وَ حَدائِقَ غُلْباً (30) وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا (31) مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ (32)

سوره مبارکه عبس

شریعتمداری
۲۶ آذر ۹۵ ، ۲۱:۵۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها


علم، نه یعنی تشریح امام زیر میکروسکوپ آزمایشگاه؛

علم یعنی مأموم شدن.

امام، مأموم می خواهد...


أین........................

خانزاده
۲۰ آذر ۹۵ ، ۱۵:۳۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

شنبه 6 آذر 95، روز اول به سمت مشهدالرضاء

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

از پنجره هواپیما، آن پائین، رشته کوه البرز و قله دماوند رخ‌نمایی می‌کردند...خیلی زیبا بود. خیلی...تازه فهمیدم رشته کوه و دامنه کوه یعنی چه. دماوند خودش تک و تنها، برفی و سفیدپوش (یک طور عروسی!) آن وسط سربالا و محکم ایستاده بود و دامانش تا فاصله‌ها دورتر ادامه داشت...والجبال اوتادا!

چقدر کوه مظهر هیبت است...ما همیشه روی زمین‌ایم اما کمترین چیزی که می‌بینیم زمین است و حالات متفاوتش در جاهای مختلف...یکبار که از زمین کنده می‌شوی، تازه می‌بینی‌اش...

یاد رواسی شامخات[1] افتادم...ظاهرا رواسی یعنی کوهها از حیث سنگینی و ثبات بخشی به زمین. از «شامخات» یاد وصف امام علیه السلام در زیارتنامه‌شان افتادم...فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها...راستی شامخ یعنی چه؟!

گشتم، دقیق شدم ببینم بین کوهها راههایی برای عبور و مرور هست و کجاها اینطور است و...

سبلا فجاجا[2] (یا فجاجا سبلا![3]) را هم پیدا کردم!

در تجربه‌های قبلی، همین مقدار دقت در احوال زمین هم بعضا وجود نداشت. اما با این احوال، حس در آسمان بودن نداشتم. بیشتر شبیه یک صفحه نمایش بزرگ بود که حرکت هم داشت! دیدم اگر باد با تمام سرعت توی صورتم میخورد و میدان دیدم محدود به این پنجره فسقلی نبود، حس ترس از ارتفاع و تعلیق امنیت و ناامنی از سقوط روی زمین را به نحوی درک میکردم و... رویتم هم عمیقتر میتوانست بشود.

دیدم قرآن را هم بعضا همینطور میخوانم!

وقتی از رو میخوانم و برایم نکاتی هرچند جالب به نظر میرسند اما ریح ِ ملائک نازل کننده آیات توی صورتم نمیخورند! میخوانم اما لمس نمیشوند...دور است! یا در واقع دورم...با این حال خدا کند «إنی أنست نارا» باشد!

....

کاش آسمان را هم میشد خوب دید...یعنی طوری دید که بتوان کتاب آسمان را هم خواند. این ستاره، اسمش فلان است، آن یکی با ترکیب با چند ستاره دیگر، منظومه فلان را می‌سازند، نقش‌شان در عالم فلان است، خلق شدند تا فلان نظم برقرار شود و... چیزی فراتر از نجوم مرسوم.



[1] وَ جَعَلْنا فیها رَواسِیَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَیْناکُمْ ماءً فُراتاً (سوره مبارکه مرسلات، 27)

[2] لِتَسْلُکُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً (سوره مبارکه نوح، 20)

[3] وَ جَعَلْنا فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمیدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنا فیها فِجاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُون (سوره مبارکه انبیاء، 31)

شریعتمداری
۱۲ آذر ۹۵ ، ۲۲:۴۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر
بسم الله الرحمن الرحیم

وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ لِأَبیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّی أَراکَ وَ قَوْمَکَ فی‏ ضَلالٍ مُبینٍ (74)وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ (75)فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأى‏ کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلینَ (76)فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنی‏ رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ (77)فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَری‏ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ (78)إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ (79)وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّی فِی اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِکُونَ بِهِ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ رَبِّی شَیْئاً وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیْ‏ءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ (80)وَ کَیْفَ أَخافُ ما أَشْرَکْتُمْ وَ لا تَخافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً فَأَیُّ الْفَریقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (81)الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (82)وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهیمَ عَلى‏ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیمٌ (83) (سوره انعام)

 

وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ (83)إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلیمٍ (84)إِذْ قالَ لِأَبیهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ (85)أَ إِفْکاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُریدُونَ (86)فَما ظَنُّکُمْ بِرَبِّ الْعالَمینَ (87)فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ (88)فَقالَ إِنِّی سَقیمٌ (89)فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرینَ (90)فَراغَ إِلى‏ آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَ لا تَأْکُلُونَ (91)ما لَکُمْ لا تَنْطِقُونَ (92)فَراغَ عَلَیْهِمْ ضَرْباً بِالْیَمینِ (93)فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ یَزِفُّونَ (94)قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ (95)وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ (96)قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیاناً فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحیمِ (97)فَأَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلینَ (98)وَ قالَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلى‏ رَبِّی سَیَهْدینِ (99)رَبِّ هَبْ لی‏ مِنَ الصَّالِحینَ (100)فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلیمٍ (101) (سوره صافات)

 

شریعتمداری
۱۰ آذر ۹۵ ، ۱۵:۲۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خدایت تو را بیامرزد...

از وقتی به رحمت خدا لبیک گفته و رفته‌ای،

فهمیده‌ام ارتباط با آنها که در این دنیا نیستند بسی سهل‌تر است تا با آنها که هستند!

وقتی زنده به دنیا بودی چقدر دیر و دور پیش می‌آمد که هم را ببینیم و یادی کنیم...اما الان که زنده به عالم دیگری هستی کمتر روزی است که به یادت نیفتم و البته این یادها ربطی به خاطراتمان در دنیا ندارد...

فکر میکنم تو کجایی و آنجا چه خبر است...چقدر صدا در عالم است که گوش کر نمی‌شنود! امان از گوش کر...

انگار تو را پیش پیش فرستاده باشیم تا برایمان عالم دیگری را ذکر کنی!

آنجا که حقایق، رویت شدنی اند...

 

خدایت تو را بیامرزد که با مرگ جوانانه‌ات، مردن را زنده کردی! اینکه هر روز انسان یاد شیرین مرگ کند...

هر شاخه‌ای جوان‌تر شکسته و هرس شود، بیشتر حیات را بر می‌انگیزاند! این قانون رویش است!


برای شادی روحت الفاتحه مع الصلوات


 

شریعتمداری
۰۱ آذر ۹۵ ، ۱۱:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر