خورشیدِ عالم تابِ هدایت..
در عالمی که شب و روز به دنبال هم می آیند،
و مردمان، دلیلِ تاریکی را نبودِ اصلِ نور می دانند،
و از جایگاه خورشید و رو نکردن خود به سوی نورش غافلند،
و وضع خویش را دلیل فرو رفتن در تاریکی با وجود گستردگی نور خورشید نمی دانند،
خداوند نورت را گسترد و تو را خورشید عالم تاب قرار داد،
خورشیدی که خودش دار و ندارت،
و آغوشش مأوایت بود.
خورشیدی پیدا نزد خدا و گم شده و مغفول در نزد بندگان!
آری! خداوند تو را خورشیدِ روی زمین قرار داد،
و نورت را گسترد،
تا مردمان پیدایت کنند و به تو رو کنند،
و به دورت جمع شوند،
و یتیم و سائل کوی تو شوند،
تا از طریق تو، نور و هدایت و سرپرستی بگیرند.
و تو را بلند آوازه نمود تا پیدا شوی
تا محل رجوع بندگان شوی
تا مأوی بخش و دستگیرِ یتیمان و سائلان و گم شدگان عالم باشی،
به قدر پیدا شدنت و به قدر رو کردن و ابراز نیازشان به سوی تو!
پ.ن:
یک. برگرفته از سور مبارکه ضحی و انشراح
دو. در تفسیر برهان از ابن بابویه نقل کرده که وى به سند خود از ابن جهم از حضرت رضا علیه السلام روایت کرده که در مجلس مامون فرمود: خداى تعالى به پیامبر گرامیاش محمد (صلوات اللَّه علیه) فرموده: «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوى»، یعنى تو یتیمى بودى خداى تعالى مردم را دور تو جمع کرد، «وَ وَجَدَکَ ضَالًّا» یعنى تو نزد قومت گم شده بودى، «فهدى» یعنى قوم تو را به سوى معرفت تو هدایت نمود، «وَ وَجَدَکَ عائِلًا فَأَغْنى» یعنى تو را بى نیاز کرد از این راه که دعایت را مستجاب نمود. مامون چون این تفسیر را شنید گفت: خدا در تو برکت دهد یا بن رسول اللَّه (و یا خدا در تو برکت نهاده).