نورش جلوتر از او می دوید...
بسم الله الرحمن الرحیم
این را که می نویسم، قطعی نمی دانم، اما گمان میکنم اینطور باشد:
اگر در امر حق انسان از حدی از سرعت بگذرد، سلامت باقی مسیرش تضمین میشود.
اگر از حدی از سرعت و اطمینان، بگذرد، دیگر روی دور می افتد.
نمی گویم شیطان دیگر نیست، وسوسه نیست، ابتلاء و اصابتها دیگر نیستند...حتما هستند.
اما آن انسان دیگر میداند باید چه کند.
نقشه یکبار دستش آمده و حالا با حالی غیر مغضوب و لا الضالین، بلکه با حالی متنعمانه در صراط مستقیم می پیماید.
از غیب خبر ندارد، اما از قوانین و سنن چرا...پس هر آنچه از غیب به ظهور برسد، او را به چالشی لاینحل نمی اندازد.
حدس میزنم این جایگاه برای خودش مقامی است...
شاید همان قدم صدق برای مومنین باشد، شاید یقین است، شاید همان حالی است که نور مومنین در جلوی رویشان می دود! به هر مرحله ای میرسند، قبلا روشن شده است؛
وَ بَشِّرِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبهِِّم...(2، یونس)
یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ بُشْراکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیم (12، حدید)