حاشیه ای بر متن «او نگران عاقبت ما بود» از سرکار خانم شریعتمداری
بسم الله النور
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها
«بزرگترین فسخ عزم در عالم در نظام امامت رخ داد...خداوند نظام امامت را پسندید تا انسانها همگی در پرتوی اتصال و امنیت آنها رشد کنند و به کمال انسانی شان رسند، اما اراده همان خدا بر این قرار گرفت که به جز معدودی از سالهای دنیا، بقیه این نظام امامت بر پایه رابطه ای غیر ظاهرانه با شیعیان آنان ادامه یابد...
هر نعمتی در عالم، سرّی در خود پنهان دارد...و سرّ نظام امامت، امکان اتصال به ایشان بدون دیدار ظاهری است.»
این، قسمتی از متن «او نگران عاقبت ما بود» است که توسط
خواهر عزیزم خانم شریعتمداری نوشته شده و در تاریخ 19 شهریور ماه جاری در همین وبلاگ منتشر شده است. درباره بخش آخر مطلبشان چند نکته
به نظرم رسید که به صورت بسیار اجمالی عرض میکنم تا توسط خود ایشان یا سایر
بزرگواران، تصحیح یا تکمیل شود.
اگر این جمله «... اراده همان خدا بر این قرار گرفت که به جز معدودی از سالهای دنیا، بقیه این نظام امامت بر پایه رابطه ای غیر ظاهرانه با شیعیان آنان ادامه یابد...» بر این استدلال گفت شده که اراده همه ما حتی در هنگام گناه، در طول اراده خداوند می باشد، قابل پذیرش است؛ اما اگر منظور این است که بنای خداوند در نظام امامت، این بوده که امام در برهه ای از تاریخ هستی ظاهر نباشد، این جمله قابل پذیرش نیست؛ زیرا هم او، همیشه امام و رسول فرستاده و بعد از طریق امام، کتاب را بر مردمان خوانده است.
امکان زندگی در عالَم بدون دیدن ظاهری
امام امکان ندارد؛ چون در اینصورت نمی توان از کتاب بهره برد. کتاب بدون امام نازل
نمیشود؛ که کتاب، اصلا از روی امام نوشته شده و ... و مگر ممکن است خداوند ما را
بیافریند و به حال خود، رهایمان کند؛ بدون نقشه و راهنما، بدون کتاب؟!!
امام همیشه و در همه حال دیده میشود؛ همه ما امام را میبینیم؛ وگرنه در روز قیامت حجتی داریم برای تک تک اشکالاتمان، که امامی نبود که نشانم دهد چه کنم؛ امامی نبود که کتاب بر من نازل شود؛ امامی نبود که ... .
ممکن است برخی در این میان بگویند، روایات اهل بیت امکان دیدن آنها را برای ما میسر میکند؛ اما حقیقت این است که اگر اینگونه بود، غدیرخم ی لازم نبود و عالَم با همان که صحابه از سیره رسول خداصلوات الله علیه نقل میکردند و قرآنی که در دستان ماست، به صلاح راه می یافت؛ اگر اینگونه بود، حضرت ختمی مرتبت، نمی فرمودند: «انّی تارکٌ فیکم الثِّقلَین کتاب اللهِ و عترتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض»، و ما را به کتاب و سیره شان رهنمون می شدند و ... .
قرآن را باید امام برای ما بخواند. قرآنی که امام نخواند، قرآنی نیست که رسولمان برای ما به ودیعه نهادند و این یعنی باید بتوان امام را با همین چشمان ظاهری دید، باید بتوان صدایشان را با همین گوشهای ظاهری شنید و ...؛ تا بتوان قرآن خواند.
شاید برخی بگویند اتفاقا مشکل امروز بشریت همین است که امامش ظاهر نیست و همه استضعافش هم همین امر بوده و منتظر است که امامش ظاهر شود و ... .
اگر این را بپذیریم یعنی بر هیچیک از ما، تا زمانی که امام ظاهر شوند، هیچ حرجی نیست و همه مان حجتی برای اشتباهاتمان داریم؛ چون وقتی امام نیست، قرآن هم نیست؛ و این یعنی خدا ما را رها کرده، همانگونه که مشرکان میگویند.
فرض بر اینکه بپذیریم امام عالَم، ظاهر نیست؛ از کجا باید امامی که ندیده ایم را بشناسیم تا ظاهر ببینیمش؟!! این امام نادیده و ناشناخته را چگونه باید پیدا و ظاهر کنیم؟!!
و ...
همه آنچه عرض شد برای بیان این نکته است که
سرّ نظام امامت این است که عالَم باور کند وجه اش به روی امام است؛ باور کند امامش را می بیند؛ باور کند امامش را می شنود؛ باور کند امامش ظاهر است.
سرّ نظام امامت این است که باید همیشه امام را به چشم ظاهر دید؛ وگرنه نظام شیعه معنایی ندارد.
سرّ نظام امامت این است که «غیبت امام» به معنای ظاهر نبودن امام نیست.